ویرگول
ورودثبت نام
?Jangjo
?Jangjo
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

مهشیدِ گذشته



یه چیزی بهت بگم؟!

بعضی وقتا لازمه دلت بشکنه،بهت بربخوره وناراحت بشی؛

بعضی وقتا از دست دادن بهترین تجربس؛

هیچکس توشادی موفق نشده؛

این غم و سختیه که ادمو هدایت میکنه به سمت هدفاش؛

پس از رفتنا،سختی ها،نشدن ها و نرسیدن ها نترس!

من هیچ وقت تسلیم نشدم!

خسته چرا..

اما تسلیم نه!

یه شبایی تا صبح اشک ریختم، از درد چشمام رو نبستم ،هی خاطرات رو مرور کردم اما صبحش با لبخند بلند شدم و انگار نه انگار که اون آدم دیشبی خودم بودم.

کم آوردم؛ولی جا نزدم!

با همه‌‌ی دردها ادامه دادم،حتی وقتایی که می‌دونستم ممکنه تهش هیچی نباشه!

ادامه دادم؛ تا سرم پیش خودم بالا باشه!

ادامه دادم تا اگه نشد به خودم بگم:

«فدای سرت، مهم اینه که تو تلاشت رو کردی..!»

بخاطر همینم هیچوقت نه پشیمونم، نه افسوس میخورم و نه منتظر کسی هستم که بیاد و نجاتم بده! ناجی من همیشه خودم بودم و هستمو بس...

وقتی همه چی خوب شد که خودمو باور کردم

اره به اندازه کافی برای دردام تسکین هستم?


?❤
?❤


خویشتندرددرددل
'که‌گَر‌چه‌رَنج‌به‌جان‌میرسد‌،اما‌امید‌دَواست🌿📗''
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید