چه طراحی گرافیک انجام میدهید، چه طراحی رابط کاربری و یا هر نوع دیگر از طراحی، هرگز این را فراموش نکنید که آنچه شما انجام میدهید حل مسئله است و شما در حال دکوراسیون نیستید و این دو کاملا متفاوت هستند. شما در حال یافتن راهی برای آسان کردن فهم و تسهیل در برقراری ارتباط هستید.
در واقع راه حل مشکل و مسئله شما با راه حل مشکلات دیگران متفاوت است و به یاد داشته باشید کاری که شما در جهت طراحی رابط کاربری انجام میدهید متناسب با نیازهای محصول و سازمان شماست و بر مبنای زمینه فعالیت شما و زمینهای است که سازمان شما فعالیت میکند و نیز براساس آن چیزی است که قرار است کاربران شما از آن استفاده کنند پس با دیدن نمونه کارهای زیاد و متفاوت از دیگران خود را گمراه نکنید.
در طراحی هیچگاه عملکرد نباید تعیینکننده فرم و ظاهر طراحی باشد، چیزی که ظاهر را مشخص میکند زمینهای است که هر فرد استفادهکننده نیاز دارد از آن استفاده کند و در واقع برای رسیدن به فرم، از یک عملکرد به خصوص، تعداد بیشمار راه حل بر اساس نیاز، سطح درک و انتظار کاربر وجود دارد که تعیینکننده ظاهر (در این موضوع رابط کاربری) است.
روش کار شما در سازمان و سیاستهای کاری سازمان شما نیرویی است که مشخصکننده شکل نهایی طراحی شماست این بدان معناست که شما در پروسه طراحی باید راه متناسب برای کار کردن در کنار این فشارها را بیابید و این دو را با هم تنظیم کنید.
با یک مثال وارد این بخش شویم، اگر شما قصد جابجایی از یک خانه بزرگ شش اتاق خوابه به یک آپارتمان دو اتاق خوابه را داشته باشید مسلما نمیتوانید تمام اسباب و اساس خود را با خود ببرید، این دقیقا شبیه به این است که شما قصد این را داشته باشید که یک برنامه بزرگ و یا یک سیستم سازمانی را در یک اپلیکیشن موبایل پیادهسازی کنید.
شما واقعا باید بدانید که به چه چیزی احتیاج دارید و اینکه بدانید مردم چه طور از صفحات کوچک استفاده میکنند و چقدر زمان برای ارتباط برقرار کردن با آنچه میتوانند ببیند دارند، در اینجا کم هم زیاد است.
هنگامی که عناصر مختلف را در صفحه میچینید شما به دنبال یافتن تعادل هستید که این تعادل به عناصر اجازه میدهد در جهت صحیح حرکت کنند و حس مرتبط با معنای مورد نظر شما را القا نمایند.
استفاده از ریتم و تکرار آن شاید از مهمترین مولفهها در هر طراحی باشد که باعث شکلگیری نظم و سرعت عمل در درک عناصر میگردد و میتوان با استفاده درست از آن یک رفتار در طراحی را به یاد سپرد.
روابط عناصر در طراحی رابط کاربری مانند روابط انسانی در یک رابطه دوستانه و یا روابط در محیط کار باید دارای هماهنگی باشند و تمام عناصر با یکدیگر و هماهنگ با هم کار کنند و نه بر ضد هم.
هرگز فراموش نکنید که به مهمترین عنصر و عنصر قالب روی صفحه توجه کنید و ببینید آیا آن همان نقطه مورد نظر شما هست یا خیر و آیا تمرکز کاربر به نقطه و عنصر درستی جلب میشود؟
قدرت تراز بودن عناصر با هم و مرتب بودن آنها، یک قدرت فوقالعاده عظیم است به طوری میتوانید از آن به عنوان یک ابزار بسیار قدرتمند در ایجاد یک رابط کاربری عالی و همچنین ایجاد یک تجربه مثبت در کاربر بهره ببرید.
این مسئله بسیار مهم است، درست مانند همترازی، باید مطالب مربوط به هم را با مجاورت گروهبندی کنید .بعضی مواقع تنها لازم است به فضای منفی (فضای خالی) میان عناصر توجه کنید که با کم کردن این فضا آنها را در ارتباط با هم نشان میدهید و با زیاد کردن آن آنها را در دو گروه متفاوت ترسیم میکنید به آسانی روشن کردن یک فشفشه.
با این کار حتی بدون در نظر گرفتن ظاهر رابط کاربری، تجربه کاربری بینهایت مثبت خواهد شد.
استفاده از رنگها هرگز نباید براساس سلیقه شخصی باشند و هیچگاه نباید فقط چون یک رنگ زیبا است از آن استفاده کرد! همیشه باید این واقعیت را در نظر بگیرید که نور ساطع شده از صفحه نمایش حاصل از رنگهای با اشباع رنگی سنگین میتواند آزار دهنده باشد و استفاده از رابط کاربری را دشوار سازد
در مقابل استفاده از رنگ این استفاده از تضاد و کنتراست است که جنگ را تمام میکند و هیچ چیز قدرتمند دیگری وجود ندارد.
این چیزی بیشتر از انتخاب سادهی یک فونت است. شما باید از چیزی که این حروف میگویند آگاه باشید و بدانید با هرکدام چه ارتباطی میتوان برقرار کرد و چه حسی را منتقل میکنند. باید بدانید شکل حروف و نوع قلم برای کاربر قابل شناسایی است یا نه و مطمئن باشید از خوانایی لازم برخوردار است.
نباید چرخ را دوباره اختراع کرد، اگر یک نماد و آیکون به صورت عمومی استفاده میشود از آن غافل نشوید و همچنان از آن استفاده کنید، به آن چیزی که مردم میشناسند اکتفا کنید.
درجایی که مربوط به دادهها و اطلاعات است زمینه و موضوع مورد استفاده، چگونگی ظاهر رابط کاربری را مشخص میکند. اینکه میخواهیم با این داده چه کنیم، اینکه مهمترین چیزی که باید از آنها بفهمیم چیست، اینکه چه عملی باید روی آن انجام دهیم، اینها مواردی است که باید روی این موارد تمرکز کرد.
سادهتر تقریبا همیشه بهتر است. این یک واقعیت است هم در زندگی و هم قطعا در طراحی یک رابط کاربری تعاملی.
همیشه جدا کردن محتوا از کنترلها را جدی بگیرید و روی آن کار کنید. میان آن چیزی که کاربر باید بخواند و آن چیزی که باید کاری روی آن صورت دهد باید تفاوت واضحی باشد مثل دکمهها ، لینکها و ...