كتابهای قديمی ميراث ارزشمند ما هستند كه معروف ترین آن شاهنامه است. این کتاب با نگارش محسن دامادی و از دل شاهنامه فردوسی نوشته شده است. ساختار کتاب به این شکل است که روایت داستان به نثر و زبان امروزی نوشته شده و در ادامه بخشهایی از ابیات شاهنامه آورده شده است. پادشاهی فریدون، ششمین داستانِ پادشاهان در شاهنامه فردوسی است که دورانِ پانصدساله پادشاهیِ فریدون را تعریف میکند. در شاهنامه، فریدون از نژاد جمشید معرفی شده است. آبتین، پدر فریدون از قربانیان ضحاک است. مادرش فَرانک او را به دور از چشم ضحاک به یاری گاو ناموری به نام برمایه (پُرمایه) در بیشهای پرورش میدهد تا هنگامی که کاوه با عاصیان به نزد فریدون میروند و وی را به رزم با ضحاک میکشانند. فریدون چرمپاره کاوه را با پرنیان و زر و گوهر میآراید و آن را درفش کاویانی مینامد و به کینخواهی برمیخیزد. برادران فریدون به فرمان او پیشهوران را وامیدارند که گرزی برای او بسازند که بالای سر آن گاوی شکل باشد. چون گرز گاوسر ساخته میشود، فریدون با سپاهش به سوی کشور ضحاک حمله میبرد. سروش راز باطل شدن جادوی ضحاک را به فریدون میآموزد. فریدون به کاخ وارد میشود و از شبستان ضحاک، شهرنواز و ارنواز، دختران جمشید و خوب رویان گرفتار در آنجا را رها میسازد. هنگام مواجهه با ضحاک، گرز گاوسر را بر سر او میکوبد ولی پیک ایزدی او را از کشتن ضحاک بازمیدارد و فرمان میدهد او را با بندی که از چرم شیر درست شده باشد دست و پای ضحاک را ببندد و در غاری در کوه دماوند زندانی کند.
سپس فریدون بر تخت ضحاک جلوس کرده و بر جهان حکمرانی میکند. برخی جشن مهرگان را یادبودی از به تخت نشستن فریدون میدانند. فریدون پس از غلبه بر ضحاک برای آخرینبار با دیوان روبهرو میشود یا به دیگر سخن با غولها به مبارزه برمیخیزد و پس از این مبارزه، همه چیز به اندازههای انسانی سوق داده میشود. فریدون تختگاه ضحاک را از بن ویران نکرد و دستور داد تا آن را به شیوهای که شایسته بود دور از پلیدیها آراستند. فریدون در تمام عمر پانصد سالهاش یک بنیاد بد نیافکند. سالها گذشت و خداوند به فریدون سه پسر داد ولی بر آنها نامی نگذاشت. چون پسران به سن کدخدائی رسیدند، یعنی زمان همسر گرفتنشان، فریدون از پادشاه یمن سه دخترش را برای پسرانش خواستگاری کرد. پادشاه یمن پسران را به یمن دعوت کرد و بعد از آزمایش آن ها، با ازدواجشان موافقت کرد. بعد از ازدواج و بازگشت به سرزمین خودشان فریدون نیز آزمایشی از پسرانش کرد. آزمایش از این قرار بود که با افسون اژدهايی درست کرد و به پسر بزرگ گفت به جنگ او برود و خلق خدا را از شر اژدها رها کند. پسر بزرگ گفت آدم عاقل با اژدها نمیجنگد. پسر میانی فرار کرد و پسر کوچک فریاد برآورد و به اژدها حمله کرد ولی فریدون با افسون دیگر اژدها را ناپدید کرد. فریدون به فرزندانش گفت آن اژدها من بودم و برای آزمایش شما این کار را کردم و اکنون نامتان رامیگویم: فرزند بزرگم، نام تو سلم است چه سلامت از چنگ اژدها گریختی. و تو فرزند دومی که کمان به زه کردی و گریختی تو را تور (شغال) نام نهادم. اما فرزند کوچک من که دلیر و جوان و آگاه بود شایسته ستایش است و او را ایرج نام نهادم. اکنون همسران شما را نام میگذارم. زن سلم را آرزو و زن تور را ماه و زن ایرج را سهی(نام همسر ایرج پسر فریدون پادشاه پیشدادی)كه ستاره ناهيد به زيبايی او نيست، نام نهادم.
ستاره شناسان طالع سلم را ستاره مشتری، طالع تور را شیر و طالع ایرج را هرچه جستند معلوم نشد، چه در جنگ و آشوب بود. فریدون چون راز کیهان را میدانست از سرنوشت ایرج اندوهگین شد. اما با خواست خداوند دليری نتوان كرد. فریدون کشور خود را به سه بخش تقسیم کرد. یکی روم و باختر، که آن را به سلم داد، یکی ترک و چین که آن را به تور داد و سوم دشت گردان ایران زمین که به ایرج رسید.
معرفی نويسنده:
محسن دامادی نویسنده، کارگردان و فیلمنامه نویس است.
وی که بیشتر به عنوان فیلمنامه نویس شناخته میشود، سینمای حرفهای را با فیلم «آپارتمان شماره ۱۳» به کارگردانی یدالله صمدی به عنوان نویسنده آغاز کرد. محسن دامادی به تازگی نگارش مجموعه داستان هشت جلدی برگرفته از شاهنامه را به پایان رسانده است. تاکنون هفت جلد از این مجموعه توسط انتشارات کتاب سرای نیک به چاپ رسیده است. نسخه الکترونیک مجموعه داستانهای شاهنامه نیز پیش از این به همراه کتاب صوتی با خوانش فرهاد اتقیایی منتشر شده است.
معرفی ناشر كتاب فريدون و پسرانش
نشركتابسرای نيک، كتاب های متنوعی دربارهی داستانهای حماسی ارزشمند را منتشر كرده است.
« دوران پادشاهی پانصد سالهی فریدون پس از واژگونی (سقوط) ضحاک آغاز شد. به روایت شاهنامه، فریدون در مهر ماه بر تخت پادشاهی ایران نشست. روز مهر یا جشن مهرگان یادگار فریدون است. آیین نوروزی در زمان پادشاهی جمشید، در فرهنگ سرزمین ایران و برای ایرانیان جاودانه شد. جشن مهرگان از فریدون مانده، جشنی که در این روزگار و در بین ایرانیان کمتر برگزار می شود. به گفته شاهنامه، هر دو پادشاه، یعنی جمشید و فریدون فَرَه ایزدی داشتند. فریدون سه پسر داشت، كوشيد بین پسران به داد (عدالت) رفتار کند؛ چون پسران به سن دامادی رسیدند، خواست بر آنها همسرانی شایسته و از یک پدر و مادر پیدا کند تا از هر نظر برابر باشند، اما پیدا کردن دختران، چنانچه فريدون خواسته بود آسان نبود. فریدون سرزمین پادشاهی خود را نیز بین پسران پخش (تقسیم) کرد. این کار را پس از آزمودن دانش و توانایی آنها انجام داد. فریدون از پسران خواست به راه و آیین پدر باشند؛ اما انجام این کار نیز برای پسرانه ای که ویژگی خاصی داشتند آسان نبود. مدت ها پس از پخش کردن اقلیم پادشاهی، برادران بزرگ از کار پدر ناخشنود و نسبت به برادر کوچک دچار رَشک (حسادت) شدن شدند. آنها گفتند: چرا بخش بهتری به پسر کوچک رسیده است؟ جوانهی این حسادت، به درختی تناور از خشم، کین و نفرت تبدیل شد، تا آنجا که به فکر کشتن برادر کوچک خود افتادند.فریدون چون از کار پسران آگاه شد، چه باید میکرد؟ چه سرنوشتی در انتظار فرزند کوچک دوردانهی او بود؟ آینده ایران چه میشد؟ داستان را بخوانیم تا بدانیم بر آنها چه گذشت؟ »
شما میتوانید کتاب فریدون و پسرانش را از سایت چتر سفارش دهید یا نسخه الکترونیک و صوتی آن را از پلتفرمهای جیحونلیب، طاقچه، کتابراه و فیدیبو خریداری کنید.