علی در بحرانیترین روزهای زندگیاش، با بدهی سنگین، بیپولی، و تنها یک موتور قرمز ۱۲۵، در آستانه فروپاشی بود. پس از مواجهه با موج تهدیدها و شکایات طلبکاران، بهطور اتفاقی با دوستی قدیمی به نام محسن دیدار کرد. این دیدار جرقه نجاتش شد؛ آشنایی دوباره با بازاریابی شبکهای، اینبار از طریق شرکت انتشارات فکر روز.
با قرض گرفتن ۵۰۰ هزار تومان در ایام سخت نوروز، علی خرید اولیهاش را ثبت کرد؛ اما همان روز با حمله یکی از طلبکاران مواجه شد. علی با ایستادگی، از پول خود محافظت کرد و با انرژی بیشتر وارد سیستم شد. در همان هفته اول، ۹ نفر را وارد مجموعه کرد و تنها در هفت روز، ۴۰۰ هزار تومان پورسانت گرفت. او با تمام توان تلاش کرد و توانست در مدت کمتر از ۹ ماه، بدهی ۳۲ میلیون تومانی خود را بهطور کامل پرداخت کند.
علی روزانه ۱۶ ساعت کار میکرد. روزهایی بود که با همسر و دخترش پشت موتور در سرمای زمستان حرکت میکرد تا از گرمای پشت کامیونها خودشان را گرم نگه دارند. اما این تلاش بیوقفه، او را از فرش به عرش رساند. توانست ماشین بخرد، اعتبارش را بازسازی کند، و طی ۲۸ ماه کار، افراد زیادی را آموزش دهد و به استقلال مالی برساند.
این بخش از زندگی علی، نمایانگر قدرت باور، تلاش، و معجزهای به نام "اهرم" است؛ اهرمی که میتواند هر کسی را از قعر بحران، به اوج موفقیت برساند اگر تسلیم نشود.
#همای_فاتحان_آینوتی
#مسیر_رشد
#زندگینامه_افراد_موفق #کارآفرین_موفق #علی_معارفی #آینوتی #برگرفته_از_کتاب_در_مسیر_نیکنامی #بنیانگذار_شرکت_گسترش_طراحان_نقش_الماس