ویرگول
ورودثبت نام
مریم اربابی
مریم اربابی
مریم اربابی
مریم اربابی
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

بوسه بادِ شبکه برگرفته از موسیقی سیاوش قمیشی

جوانی پر از شور و امید، تازه به جمع بازاریابان شبکه‌ای پیوسته بود. مثل برگی سبز و تازه، از آینده‌ای روشن حرف می‌زد و برق امید در چشمانش می‌درخشید.

روز نخست، رهبر تیم با لبخند گفت:

«خوش آمدی، همین آغاز کار مثل بوسه باد است؛ شیرین و پرهیجان. اما یادت باشد باد همیشه مهربان نمی‌ماند…»

جوان شروع کرد: تماس‌ها، معرفی‌ها، پرزنت‌ها. هر بار که محصولی می‌فروخت یا عضوی تازه می‌آورد، حس می‌کرد بالاتر می‌رود، مثل برگ سبزی که نور خورشید را می‌نوشد.

اما روزها گذشت…

بازار سخت شد، دوستانش یکی‌یکی ناامید شدند. آن بوسه شیرینِ باد، حالا تبدیل به نسیمی سرد شده بود که خبر از خزان می‌داد.

او دید برخی از برگ‌های سبز کنار دستش زرد شدند، بعضی افتادند، بعضی دیگر دل به گذشته دادند و کوچه خاطرات را می‌نگریستند.

دلش گرفت. در گوش رهبر تیم گفت:

«پس همه‌اش همین بود؟ شور اول، بعد ریزش و فراموشی؟»

رهبر لبخند زد و گفت:

«نه… باد همیشه می‌وزد، خزان همیشه می‌آید. فرق رهبران و کارآفرینان این است که یاد می‌گیرند در هر بوسه باد، معنایی تازه ببینند. بعضی‌ها زرد می‌شوند و می‌افتند، اما بعضی دیگر ریشه می‌دوانند و درخت می‌شوند. تو انتخاب کن که برگ باشی یا درخت.»

جوان در سکوت به کوچه نگاه کرد. کوچه پر بود از خاطرات رفتگان، اما هم‌زمان پر از بذرهایی که می‌توانستند دوباره سبز شوند.

و آن لحظه فهمید:

بوسه باد، پایان نیست؛ دعوتی است برای رشد دوباره، برای ساختن ریشه‌ای محکم‌تر، برای تبدیل شدن از برگ تنها به درختی که کوچه به نام او «یادگار» می‌شود.

✨ این داستان می‌خواهد بگوید: در نتورک مارکتینگ یا هر کسب‌وکار دیگری، شور اولیه همیشه با چالش و ریزش روبه‌رو می‌شود، اما کسانی که ریشه‌دار می‌شوند، میراث می‌سازند و ماندگار می‌شوند.

بوسهامید
۳
۰
مریم اربابی
مریم اربابی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید