از سی مرغ تا سیمرغ
بخش نهم
در مسیر بلندپروازانهای که مرغان طی کردند تا به سیمرغ برسند، به مرحلهای رسیدند که همه چیز را از دست داده بودند: تعلق، غرور، خودبینی و حتی امید به دیده شدن. این مرحله، وادی استغنا بود؛ سرزمینی که در آن «هیچکس» برای آن درگاه «چیزی» نیست، اما بودن در کنار آن درگاه برای مسافر راه همه چیز است.
در نتورک مارکتینگ نیز، راهی که در آغاز با شور و اشتیاق آغاز میشود، پر است از وعدهها، دوستان همراه، نتایج ابتدایی و انگیزههای اولیه. اما ناگهان، فرد به جایی میرسد که باید فقط برای خودش بجنگد. جایی که کسی برایش دست نمیزند، کسی تشویقش نمیکند، و کسی از بالا او را نمیبیند. اینجا همان وادی استغناست.
در این مرحله، بسیاری برمیگردند؛ چون احساس میکنند دیده نمیشوند، یا تلاشهایشان بیثمر است. اما آنان که میمانند، میفهمند که اصلاً قرار نیست برای دیده شدن بجنگند، بلکه جنگ برای درک خویشتن حقیقی است.
مرغان داستان از وادی عشق و معرفت عبور کردند، اما در استغنا آموختند که خود را چیزی ندانند، حتی دانستهها، ایمان، و پیشرفتشان را. اینجا همان نقطهای است که مارکتر یاد میگیرد اگر تمام سازمانش فروبپاشد، اما خودش بزرگ شود، راه را درست رفته است.
وادی استغنا جاییست که مارکتر میفهمد بزرگترین پاداش، نه پول است و نه مقام، بلکه کسی شدن است که دیگر چیزی از بیرون نمیخواهد، چون همه چیز را از درون یافته است.
اگر اکنون در مرحلهای هستی که حس میکنی تلاشهایت بینتیجه مانده، بدان که شاید تازه وارد وادی استغنا شدهای. طوفانهای درون، خاموشی بیرون، و بیتفاوتی جهان نشانه شکست نیست، بلکه نشانه آن است که داری به خودت برمیگردی.
این لحظه را گرامی بدار، زیرا سیمرغ از همین نقطه آغاز میشود.
#همای_فاتحان
#مریم_اربابی