سهراب گفت:
«من قطاری دیدم که سیاست میبُرد، و چه خالی میرفت…
و قطاری دیدم که تخم نیلوفر و آواز قناری میبُرد…»
من هم سوار همان قطاری شدم که تخم نیلوفر و آواز قناری میبرد…
چون تنها داراییام همین بود: رویا، امید، صداقت.
اما در ایستگاهی، دستهایی که به ظاهر همسفر بودند، مرا کشاندند به قطاری دیگر…
قطاری که خالی میرفت؛ خالی از عشق، خالی از زندگی، خالی از انسانیت.
و اینجا، در دنیای تجارت و کارآفرینی، هم همین است…
برخی با رفتارهای نادرست، با وعدههای توخالی و بیاخلاقی، قناریها را از بین میبرند و نیلوفرها را میخشکانند.
آنها نه فقط خودشان را، که مسیر همه را بدنام میکنند.
اما…
تا وقتی حتی یک مشت تخم نیلوفر و یک صدای قناری باقی مانده، امید زنده است.
این ما هستیم که باید آواز را پس بگیریم،
نیلوفرها را دوباره بکاریم،
و قطاری بسازیم که سرشار از عشق، صداقت و اعتماد حرکت کند.
در نتورک و تجارت، تنها سرمایه واقعی ما اعتماد مردم است. آن را با رفتار درست حفظ کنیم.
است. آن را با رفتار درست حفظ کنیم.