چه کسی جرأت دارد از دایرهی امن بیرون بزند و بر جادههای ناشناخته قدم بگذارد؟
چه کسی حاضر است در طوفان تردیدها بایستد و پرچم ایمان به خویش را برافرازد؟
چه کسی به جای انتظار، آینده را با دستان خود بسازد و ناممکن را به ممکن بدل کند؟
چه کسی میداند که تجارت فقط سود و زیان نیست، بلکه میدان خلق، میدان جسارت و میدان اثرگذاری است؟
چه کسی باور دارد که اعتبار جاودانه نه در انبارها و حسابها، بلکه در شبکهای از اعتماد، دوستی و ارزشآفرینی است؟
چه کسی قدرت دارد که از شکستها نردبان بسازد و از هر سقوط، جهشی تازه بیافریند؟
چه کسی راه بلد است که میان آتش ریسک و سرمای تردید، شعلهی امید را زنده نگه دارد؟
و چه کسی جز کارآفرینِ جسور، میتواند از همین امروز، همین لحظه، همین فرصت، امپراتوری خویش را بنا کند؟