مترسک!
نفرین بر تو ای مترسک که بشریت را به سخره گرفته ای و ایستاده ای بی آنکه لب به سخن باز کنی. تو کلاهی گَردآلود بر سر کرده ای و آزادگی را به ریشخندهای خود گرفته ای.
ننگ بر تو باد که خِرد را به مشتی کاه فروختی!
میدانم که نفرینِ جوجه کلاغان گرسنه روزی بر رویاهایت شبیخون خواهد زد.
تو به آن وعده های کذابِ دهقانان فریفته شدی و به لباسی کثیف و مندرس قناعت پیشه کردی و راه تملق در پیش گرفتی.
آه مترسک ننگ بر تو باد!