♡داشتم یه کتاب روانشناسی میخوندم نویسندش پاول مک کنا ، یه داستان از شستشوی مغزی توی یکی از صفحاتش توجه منو جلب کرد
داستان ازاین قرار بوده که زمان جنگ داخلی کره اواخر 1950 کره ای های چینی تبار موفق شدند زندانیان ممریکای رو وادارکنند آئین کمو نیست روبپزیرند اگر فکر می کنی با پول یا اگر تصور میکنی با پول و زور شکنجه های وحشتناک تونستن اینکارو بکنن باید بگم تصوراتت داره به جاهای اشتباهی سرک میکشه اونا خودانگاره اون سربازو تغییر دادن
♡حالا شاید سوال پیش بیاد خود انگاره یعنی چی یعنی نحوه تصورمون ازخودمان .اون چیزی که چینیها فهمیدن این بود که رفتار ما نتیجه مستقیم تصور ما ازآن شخصی است که ما معتقدیم در درون ما وجود داره یعنی خود انگاره ما مساوی است با تصور ما ازخود.
خود انگاره به ما میگه چطوری رفتار کنیم تا سازگار با نوع شخصی باشیم که فک میکنیم هستیم . مثلا وقتی تصور میکنی زشتی خوب هیچ تلاشی هم برای اینکه جذاب بیای نمیکنی و برعکسش یه دختر که تصورش اینه خیلی زیباست پس نازو کرشمه زیادی هم چاشنی کارش میکنه خوب چون واقعا تصور میکنه زیباس?
♡ چینی ها این دور باطلو شکستن اونا برنامه ریزی مجدد ذهن سربازان امریکایی رو در پیش گرفتن روش کار این بود زندانیان تشویق میشدند تا یک یا دوجمله ضد آمریکایی ها یا به طرفداری از کمونیسم بگن مثلا آمریکا نقض داره در کشور کمونیستی جنایت کمتره
از زندانی میخواستن دلایلش ارائه بده وزیرشو امضا کنه بعد زندانی رو مجبور میکردن که فهرست خود را در حضور سایر زندانیان بخونه بعد صدای اون زندانی و فهرست و دلایلش توی تمام اردوگاههایی که سرباز آمریکایی بود خونده میشد توسط برنامه های رادیویی
شخص زندانی یکهو خودش رو با انگ همکاری با دشمن مواجه میدید سایر زندانیان ازش میپرسیدن چرا همچین کاری کردی او نمیتوانست ادعا کنه زیر شکنجه این کارو کرده خودش اون فهرست و امضا کرده زندانی حس میکرد برای حفظ یکپارچگی با هویت باطنیش باید این عمل رو توجیه کنه او گفت حرف اش صحیح بوده در همین جا خود انگارش تغییر میکرد اون الان معتقد بود که طرفدار کمونیسته و رفتار زندانی ها که متفاوت با گذشته بود هویت جدیدش رو تقویت میکردند .
یک اشتیاقی که برای یکپارچه شدن با هویت جدیدش در او بوجود اومده بود مجبورش میکرد با چینیها بیشتر و بیشتر همکاری کنه .
داستان اینجا تموم نمیشه جنگ نرم وشستشوی مغزی سالها ادامه پیدا میکنه و همه کشورام اینکارو میکنن بحثم سره اون برنامه ریزس
داشتم به این فکر میکردم که بارها توی اینستا دعوام شده بود با وطن فروشا هرچقدر من بیشتر دلیل میآوردم باید طرفدار کشورمون باشیم اونا چقدر بیشتر دلیل میآوردن برای کارشون که نه باید طرفدار آمریکا باشیم یا اگربرعکسش بود اگر من وطن فروش بودم و اونا وطن پرست و اونا دلیل میآوردن خب مسلما منم برای اینکه یکپارچه بشم باهویت جدیدم یا خودانگاره جدیدم شروع میکردم به دفاع ازکشورای دیگه و دلیل میآوردم یکیش یکپارچه شدن با هویتمو یکی دیگش وباورامونه که در ضمیر ناخود اگاه بهشون معتقدیم وایمان داریم
با برنامه ریزی مجدد میشه باور خودانگاره واعتقاد افراد و تغییر داد هم میتونه خوب باشه هم بد اگر دیگران ذهن و ضمیر ناخودآگاه ما رو برنامه ریزی کنن خب مسلما مشکل بوجود میاد اگر من هر روز به توتلقین کنم (یا انواع روشهایی که در جنگ نرم استفاده میکنن مث امواج سابلیمینال) تو بزدلی توبه هیچ دردی& نمیخوری دارم برنامه ریزی میکنم تورو .وتوباور خواهی کرد دقیقا عین یه آدم بدرد نخور رفتار خواهی کرد
. مثلا اگر هر روز بهت بگن ایران کشور خوبی نیست ایرانی هیچی نیست وتکرارش تو باور خواهی کرد ایران خوب نیست تسلیت میگم اونا موفق شدند تورو برنامه ریزی کنن که مطابق همین باور رفتار کنی وهیچ تلاشی نکنی چون باور داری توایران موفق نمیشی روشایی که به شدت موثر بوده بیشتر از شکنجه و زور که توی امواج سابلیمینال بهش اشاره کردم بحث فقط سر خودانگاره نیست سر اینه که چطوری تورو برنامه ریزی میکنن و کد گزاری
♡ اگر تو باور کنی هیچی نیستی زشتی ضعیفی یا چون ایرانی هستی یا چون در ایران هستی پس نمی تونی پیشرفتی کنی قسمتیش بخاطر جنگ نرم قسمتیش بخاطر باورهایی که توی جامعه وجود داره ومحیطی که روی تو اثر میزاره و بخصوص خانوادت . من چطوری با حرف میتونم متقاعدت کنم که میتونی موفق بشی وقتی در لایه های زیرین وجودیت به این باور مخرب رسیدی که نمی تونی موفق بشی واحتمالا هزار تا دلیل هم برام میاری که مریم تونمیفهمی چقدر شرایطم سخته من نمیتونم موفق شم تو دقیقا پذیرفتی که نمی تونی موفق بشی مطابق همین تصویری که ساختی عمل میکنی یعنی دقیقا یه آدم افسرده میشی فقط یه راه داره اونم برنامه ریزی ضمیر ناخود آگاه به مرور زمان ونه در زمان کوتاهی بلکه در بلند مدت . اگر توخودتو برنامه ریزی نکنی اگر خلاهاتو پر نکنی.... دیگران برات اینکارو میکنن اونا هم که دلشون برای تونسوخته پس شعله باورهای منفی رو در تو روشن میکنن.
تو تصور میکنی و در ناخود آگاه باورش میکنی و مطابق اون رفتار میکنی زبان بد نت لحن صدات پیامی رو ارسال میکنی که چطوری باهات رفتار کنن
ما ادما تلقین های منفی رو بخاطر میسپاریم و تلقین های مثبت ها رو تنها و بی کس رها میکنیم
.
♡ یکی از روش های برنامه ریزی مجدد ضمیر ناخود آگاه ضبط کردن صدای خودمون و گفتن جملات مثبت و امید و ارانس وگوش دادنش بصورت مداومه. تصور وخیال خیلی میتونه به ما کمک کنه دوست داری چطوری باشی تصورش کن و براش برنامه ریزی کن
ترجیح میدم ساده بگم تا ساده خونده بشه میخوام بدونید که همه ما میتونیم دنیای بهتری برای خودمون بسازیم ما پر ازاستعدادیم وپر از تلاش برای رسیدن به نهایت چیزایی که ارزشونو داریم
کسایی هستن که باور داشتن ایران کشور خوبی نیست باور داشتن در ایران آرامش ندارن و رفتن خارج وجالبیش اینه اونجام باز حرفاشون همش مقایسه ایرانه و کشوری که توش زندگی میکنن در واقع اونا اونجا هم آرامش ندارن مشکل اصلی اونا این بود که هیچ وقت به درون خودشون نگاه نکردن که آرامش از اونجا سرچشمه می گرفت هیچ وقت نپذیرفتن باورایی دارن که اگر تغییرش بدن شرایطم تغییر میکنه .وقتی اعتقاد داری تو ایران نمی تونی موفق بشی پس واقعا هم موفق نخواهی شد دوست من.