نمی دونم شما چه حسی دارین به این کلمه
من به شخصه دو حس همزمان دارم
ی طرف مغزم ی حس لطیف داره
ی طرف دیگه ی حس انزجار داره
وقتی کلمه خلاقیت را جایی می خونم یا می شنوم کلی تصاویر تبلیغات جذاب، دکوراسیون های زیبا با وسایلی معمولی یا دور ریختنی، تی بگ های بامزه و و و ..... در ذهنم تداعی می شه
اما چرا حس انزجار و خشم برام تداعی می شه
ریشه اش را پیدا کردم
چون به خاطره این کلمه مدت ها کارانه ام را مدیرم کم می کرد و می گفت ۱۰ - ۲۰ درصد نمره ارزشیابیتون مربوط به خلاقیتتون هست. الحمدالله همیشه نمره این بخش در پایین ترین سطح داده می شد.
البته این کلمه تنها حربه ای بود برای کاهش حقوق و هدفش ارتقاء یا خلاقیت در امور نبود.
چندین بار اومدم بهش بگم آخه شما چه انتظاری دارید.
می خواهید ما شق القمر کنیم یا اینکه ی شب ذهن خلاق پیدا کنیم.
مگه غیر از اینکه شما هم مثل ما در سیستم آموزشیی تربیت شدی و در بستری پرورش یافته ای که از بدو کودکی جلوی خلاقیتت و متفاوت فکر کردنت را گرفتن و همه جا ازت خواستن در چارچوب و استاندارد دیکته شده گام برداری. حتی ابتدای فعالیتمون در شرکت که با کلی فکر و ایده جدید بودیم شما زدی آیسی خلاقیتمون را سوزوندی الان می خواهید چه اتفاقی بیافته. مثل پرنده ای که بال هاش را چیدی بعد می گی پرواز کن،تازه شماتت هم می کنی و می گی مگه پرنده نیستی چرا پرواز نمی کنی
با کاری که مدیر مربوطه کرد در حال حاضر هر کجا کلمه خلاقیت را می شنوم حالم بد می شه و ذهنم متوقف می شه برای ایده پردازی یا تلاش برای تفکر خلاقانه
این متن صرفا جهت تخلیه روانی و نوشتن از حس انزجار می باشد.