هرچقدر سنم بالا تر میرود، سرد درد هایم هم بیشتر میشوند. که البته دلایل متعددی میتواند داشته باشد از کشیدن سیگار تا پریود.
آه پریود!
هر ماه، از یک هفته قبل شروع شدنش پوستم تیره رنگ و چرب میشود به طوریکه هرگاه خودم را در آینه میبینم، برخلاف میلم دلم میخواهد کرم پودر بمالم تا به رنگ قبلیم بازگردم و جوش های کوچکی میزنم که به دلیل میل شدیدم به ترکاندن جوش، سالم باقیشان نمیگذارم و این گونه میشود پوستی تیره و چرب با زخم های کوچک جای جوش که هربار از جلوی آینه عبور میکنم سرش را میکنم تا دوباره خون بیاید و لخته شود. بیمارم دیگر!
سینه هایم! وای از سینه هایم. متورم و دردناک میشوند و آنقدر حساس که برخورد تصادفیشان با پیراهنی که بر تن دارم، نیپل هایم را میسوزاند. تحت هیچ شرایطی به آن ها دست نمیزنم تا آن سفتی و تورم از بین برود و به حالت قبل باز گردد.
اخلاقم، همانند توله سگی میشوم که تازه صاحبش را از دست داده، عصبانی و غمگین که با جملهای هرچند بیربط مانند «هوا چقدر آفتابی است.» اشک هایم سرازیر شوند و شما دستپاچه شوید که مگر چه گفتهاید در حالیکه خودم هم نمیدانم چرا گریه میکنم.
ویژگی عجیب دیگرم در این دوره این است که جملههایم معنای دقیقا برعکسی دارند.
مثالا ممکن است بگویم برو ولی منظورم این است که بمان، یا به من دست نزن درحالیکه دقیقا در آن لحظه محتاج یک آغوش دوستانهام. میدانم. سخت است تحمل کردنم در این دوران بسیار سخت است، اما اگر این را درک کنید که من انسانی هستم که دچار یک نوع سندرم میباشم و سندرم نوعی اختلال در سلامتی من است، به چشم انسانی در رنج به من نگاه خواهید کرد و این امر موجب میشود راحت تر تحملم کنید.
بعد از اتمام یک هفته یک روز متوجه خروج مایعی داغ از خودم میشوم و میفهمم که شروع شد.
اگر همان لحظه قرص ژلوفنی بخورم باز اندکی بهتر است در غیر این صورت وحشتناک ترین دردی که ممکن است یک انسان در طول زندگیش تحمل کند، به سراغم میاید. درد رحم!
رحم من در آن زمان در حال تکه پاره کردن گوشت های دیواره داخلیاش است پس تصور کنید موجودی داخل یکی از ارگان هایتان را چنگ بزند آنقدر چنگ بزند تا گوشت ها پاره شوند. این درد تا زمانی ادامه دارد که رحمم در حال تخریب خودش باشد و تا زمانی که ازین کار دست برندارد، دل درد دارم.
امان از استخوانهای لگن و پاهایم! گویی جلادی چاقوی قصابی در دست دارد و میخواهد آن را با استخوان پایتان تیز کند، پس هی آن را به استخوان هایتان میکشد.
از خون ریزیاش چیزی نمیگویم ازینکه ممکن است نوار بهداشتیات پر شود یا جابجا شود و در هر مکانی که باشی نم پس بدهی و لباست خونی شود چیزی نمیگویم، همچنین ازینکه شبها ملحفه پهن میکنی و رویش میخوابی که مبادا رختخواب را کثیف کنی هم چیزی نمیگویم.
تنها میدانم از ۱۱ سالگیام هرماه، تقریبا دو هفته در عذابم و این نشانهی سلامتی من است پس بابتش خدارا شاکرم.