این یادداشت را در ارزدیجیتال هم می توانید مطالعه کنید.
در طول سالیان گذشته هر بار که عرضه کاهش مییافت شاهد افزایش قیمت نسبت به دورههای گذشته بودهایم. اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهد شرایط برای سومین هاوینگ ممکن است به اندازه دورههای قبل مطلوب نباشد.
ساتوشی ناکاموتو در سوم ژانویه ۲۰۰۹ (۱۴ دی ماه ۱۳۸۷) زمانی که اولین بلاک شبکه موسوم به جنسیس بلاک را استخراج میکند، تیتری از روزنامه تایمز لندن را که صبح همان روز منتشر شده است، در بلاک قرار میدهد. روزنامه تیتر درشتی با این عنوان دارد که «چنسلر برای نجات بانکها از بحران مالی قرار است دست به کار شود». اشاره روزنامه به آلیستر دارلینگ وزیر خزانهداری انگلستان در دولت گردون براون است که قرار است بار دوم برای نجات بانک ها از بحران مالی، سیاستهای حمایتی ابلاغ کند.
معنی این سیاستها این است که دولت باید از مالیات مردم برای نجات بانکها استفاده کند و بهطور نامحدود پول چاپ کند که در نهایت مردم را قربانی آثار تورمی خود میکند. ساتوشی اولین معترض در جهان است که به اقدام انحصاری بانکها برای چاپ پول راه حل عملی ارائه میدهد.
قرار دادن این یادداشت که بهطور زیرکانهای رمز شروع فعالیت بیت کوین نیز هست نشان میدهد که در مغز ساتوشی چه میگذشته است. او بهطور جدی نگرانی خود را از سیاستهای مالی انحصاری نشان میدهد. در حالی که چنین موضوعی دغدغه اصلی یک (یا چند) دانشمند میشود، تصمیم میگیرد تا در شبکه جدید پولی خود ۲۱ میلیون سکه مشخص کند و خود را متعهد به ضرب سکههای مشخص شده نماید. تا ۱۳۱ سال شبکه بیت کوین را فرموله میکند و به این روش آثار تورمی بیت کوین را کنترل میکند. برای اینکه ثابت کند تعداد بیت کوینها ثابت است، باید شبکهای شفاف با مشارکت و نظارت همگانی ایجاد کند. بهترین روش را در جمعسپاری میبیند و برای اینکه اثرات شبکهای ایجاد کند و همه را به نحوی در این کار مشارکت دهد، پاداش قابل توجهی به نرخ امروز در ابتدای کار برای ماینرها تعیین میکند. ماینرهای اولیه که ساتوشی و جمع بسیار اندکی از گیکهای کامپیوتری بودند، هر ده دقیقه ۵۰ بیت کوین دریافت میکردند. این پاداش بهعلاوه هزینههای تراکنش، باید هزینههای نگهداری شبکه را تأمین کند تا صرفه اقتصادی برای نگهداری بلاکچین وجود داشته باشد.
علت اول این است که همانطور که گفتم، برای پذیرندگان اولیه بیت کوین، فناوری پیشرفتهای برای استخراج آن مورد نیاز نبود. استخراج میتوانست یک سرگرمی کمهزینه باشد. به همین دلیل است که یکی از همین ماینرهای معروف با نام لزلو هانییک در سال ۲۰۱۰ ۱۰هزار بیت کوین را با دو پیتزای ۲۵ دلاری عوض میکند و می گوید «ارزشش را داشت.»
علت دوم بازاری است که هنوز اشباع نشده بود و بازیگران زیادی در آن وجود نداشت. پیشگامان اولیه این بازار که تعداد زیادی هم نبودند، تلاش میکردند تا در میان خود تکنولوژی بیت کوین را توسعه بدهند و دیگران را نیز ترغیب به استفاده کنند. شبکه بیت کوین هم همانند یک استارتآپ موفق که توانسته بود به کمک همین برنامه نویسها «بوت استرپ» کند، به شکل نمایی رشد کرد.
علت سوم ورود افراد جدیدی بود که از جنس برنامهنویس و خوره کامپیوتر نبودند. پیشگامان اولیه بیت کوین به درستی میدانستند که بیت کوین باید آثار شبکهای داشته باشد تا به علاقمندان این شبکه افزوده شود. یعنی اینکه هر چه کاربران بیشتری از بیت کوین استفاده کنند و هر چقدر افراد بیشتری مایل باشند تا در ازای کالا و یا خدمات بیت کوین دریافت کنند، ارزش شبکه افزایش مییابد. بنابراین این شبکه بیش از این نمیتواند در انحصار برنامه نویسها و ماینرها باشد. جایی در میانه آبان ۹۱ تا تیر ۹۵ افرادی وارد بازی شدند که صرفاً برنامهنویس نبودند، اما علاقه بسیاری به فناوری داشتند. این افراد همان کسانی هستند که در زمان عرضه تکنولوژیهای نوظهور مانند گوشی جدید اپل صف میکشند تا اولین نفراتی باشند که از این تکنولوژی استفاده میکنند و تا به امروز هم همان جنس از افراد در این صنعت ماندهاند. این افراد موجب توسعه صنعت ماینینگ و رشد بیسابقه بیت کوین شدند. به همین دلیل با نگاهی به جدول فوق به وضوح میتوان مشاهده کرد که تعداد کاربران فعال بیت کوین (آدرس های فعال بر روی بلاکچین) از هاوینگ اول تا هاوینگ سوم سیر نزولی را در پیش گرفته است. با توجه به اینکه این آمار علاوه بر اینکه نشان دهنده افراد فعال در شبکه است، گویای محبوبیت بیت کوین در سالیان اخیر نیز هست. چنین سیر نزولی محبوبیت، بسیار هشداردهندهتر از نمودار نزولی قیمت است. مایلم نمودار آدرسهای فعال بیتکوین بر روی شبکه را «نمودار محبوبیت» بیت کوین بنامم؛ یعنی اینکه هرچه میزان تراکنش بیشتر باشد، کاربردپذیری بیت کوین بیشتر شده است. کاربردپذیری بیشتر یعنی سهولت استفاده و موانع کمتر برای استفاده از بیت کوین در تراکنشهای معمول روزانه و در نتیجه افزایش اثرات شبکهای و در نهایت رویکرد بیشتر به سمت سازگاری استفاده از بیت کوین در شبکههای همکاری ناهمگون است. جدول بالا نشان میدهد اگرچه کاربردپذیری بیت کوین از ابتدای معرفی افزایش یافته، اما این افزایش ممکن است پایدار نماند.
در مقابل هنوز بخش بزرگی از سرمایهگذاران و افراد عادی، میانهای با این تکنولوژی ندارند. شاهد این ادعا بحران پنجشنبه سیاه (۲۲ اسفند ۹۸) است که نشان داد سرمایهگذاران سنتی هیچ علاقهای ندارند تا از بیت کوین برای فرار از بحران و حفظ ارزش پول استفاده کنند. بیت کوین هم همانند همه بازارهای مالی به مشکلات اقتصادی واکنش نشان میدهد. اگرچه تریلیونها دلار پول توسط دولتها صرف نگهداری اقتصاد شد، اما عملکرد بیت کوین بدون داشتن چنین چتر نجاتی حیرتانگیز بود.
بنابراین همزمان با هاوینگ، افراد بیشتری در طول سالیان گذشته به کاربران بیت کوین اضافه شدند، اما این افزایش مورد توجه قرار نگرفت و همه چیز به پای هاوینگ بیت کوین نوشته شد.
هاوینگ سوم ممکن است اثرات مخرب پایداری بر شبکه بیت کوین وارد کند. در حالی که هزینههای نگهداری شبکه کاهش پیدا نکرده، پاداش بهطرز قابل ملاحظهای کاهش پیدا میکند. این هزینهها فقط با افزایش قیمت بیت کوین میتوانند جبران شوند.
بنابراین ممکن است مشکلات مشابهی که در شبکه بیت کوین کش پس از هاوینگ در چند روز گذشته اتفاق افتاد، با شدت بسیار کمتری برای بیت کوین اتفاق بیفتد. این مشکلات میتواند در قالب اختلال در تراکنشها و یا خروج ماینرهای خرد در طول زمان پدیدار شود.
با توجه به اینکه هاوینگ سوم هزینههای استخراج و نگهداری شبکه را افزایش میدهد، احتمالاً بسیاری از علاقهمندان و سرمایهگذاران به این صنعت، به نوعی احساس سرخوردگی میکنند و از جمع پذیرندگان بیت کوین خارج میشوند. البته ماینرهای زیادی در دوران رکود قیمت در دورههایی نیز با تقبل ضرر حاضر به نگهداری شبکه شدند اما این دوره چنین فعالیت های داوطلبانه ای نمی تواند طولانی باشد.
اگر شیب افزایش هزینهها تا ۶۴امین هاوینگ بیت کوین که در سال ۲۱۴۰ اتفاق میافتد، تندتر از درآمدهای شبکه شود، آنگاه در بهترین حالت فقط دولتهایی که منابع رایگان انرژی در اختیار دارند، میزبان شبکه بیت کوین خواهند بود. این خلاف آن چیزی است که ساتوشی آرزو کرده بود.
از طرفی خروج ماینرها موجب کاهش کاربردپذیری؛ حمله و سستی شبکه میشود و ترس در میان سرمایه گذاران بزرگ ایجاد میکند. ترس در میان سرمایهگذاران و نهنگها میتواند به یکباره ارزش بیت کوین را به صفر متمایل کند. اگرچه چنین سناریویی بدبینانه است، اما غیرممکن نیست.
علاقهمندان به بیت کوین اشاره میکنند که کمیاب شدن بیت کوین در اثر هاوینگ جهش قیمتی ایجاد میکند. این ادعا به تنهایی ادعای دقیقی نیست و به نظر میرسد در مورد این پدیده بیش از اندازه اغراق شده است. کمیاب بودن به تنهایی نمیتواند عامل جهش قیمت باشد. بعضی از متخصصین برای اینکه اهمیت هاوینگ را توضیح دهند به کمیاب بودن طلا استناد میکنند و میگویند بیت کوین هم همانند طلا در دنیا کمیاب میشود، پس ارزشمند خواهد شد. این تحلیل دقیق نیست. منابع بسیاری در دنیا کمیاب هستند، اما لزوماً ارزشمند نیستند. خاک طلا اگرچه کمیاب است، اما برای عامه مردم تا زمانی که به کالای قابل استفاده تبدیل نشود، به تنهایی ارزشمند نیست. مردم عادی به صرف کمیاب شدن طلا نمیخرند. طلا اگر کاربردهای صنعتی، زینتی، پزشکی و یا ذخیره ارزش نداشته باشد، ارزشمند نیست.
باید اینطور بگوییم: منابعی که کاربردی در زمان حال و آینده دارند و کمیاب هستند، ارزشمند میشوند. به عبارتی منابعی دارای ارزش هستند که ما برای آنها میجنگیم یا خواهیم جنگید! ما زمانی برای ادویه، طلا و نمک جنگیدیم و شاید در آینده برای آب بجنگیم. بیت کوین باید مزیتی در حال و آینده ارائه کند که برایش بجنگیم!
بنابراین سناریوی جهش قیمت بیت کوین صرفاً به دلیل هاوینگ منتفی است. هرگونه افزایش قیمت نیاز به پذیرندگان جدید دارد و افراد جدید با سرمایههای جدید باید آن را بپذیرند و برای بهبود شبکه هزینه کنند. بنابراین در مورد بیت کوین هرگونه جهش قیمت تا زمانی که به همراه افزایش پذیرندگان نباشد پایدار نمیماند.
بیت کوین برای زنده ماندن نیاز دارد تا از رشد قیمت برای نگهداری خودش هزینه کند. شاید زمانبندی ساتوشی برای هاوینگها مناسب نبوده است. احتمالاً او به فراگیری بیت کوین بسیار خوشبین بوده و تصور میکرده که تا به امروز سهم بسیار بزرگی از بازار را در اختیار خواهد داشت و افراد بسیار زیادی از این رمزارز در زندگی روزمره استفاده میکنند. اگر این تحلیل درست از آب در میآمد، امروزه شاهد قیمتهای نجومی برای بیت کوین بودیم. بنابراین ساتوشی سعی کرد تا وقایع هاوینگها را ۴ ساله کند و از ابزار کمیاب شدن برای پایداری و حفظ روند افزایش قیمت بهره بگیرد. اما چنین اتفاقی نیفتاد و افراد کمی بیت کوین را شاید به علت پیچیدگیهای فنی پذیرفتند. همچنین شاید سنگاندازی دولتها در فراگیری بیت کوین را دست کم گرفته بود.
بیت کوین ناچار به افزایش اثرات شبکهای و یا افزایش پذیرندگان بیت کوین است. بیت کوین باید بتواند از کاربردهای فانتزی خارج شود و خود را در میان مردم عادی عرضه کند. اگرچه درگاههای پرداخت بیت کوین در حال حاضر مورد استفاده قرار میگیرند، اما تقاضا هنوز به اندازه کافی تحریک نشده است.
الکس فاضل، مدیر ارتباطات شرکت Swissborg، آگوست ۲۰۱۹ در حاشیه کنفرانسی از آنتونوپولوس میپرسد که چطور به مادربزرگم سوزی توضیح میدهی که از بیت کوین واهمه نداشته باشد و از آن استفاده کند؟! آنتونوپولوس در جواب میگوید: «واقعا نیاز هست که بداند! هرکسی به این تکنولوژی نیاز ندارد. سوزی را راحت بگذار تا از بازنشستگی خود لذت ببرد.» آنتونوپولوس از نگاه یک برنامهنویس کامپیوتر درست میگوید. اما در نگاه کلان این یک اشتباه محرز در استراتژی توسعه بیت کوین است. اگر نوسانات بیت کوین را به عنوان عامل بازدارنده پذیرش افراد کنار بگذاریم، کیف پول و فرایند تراکنش با بیت کوین باید آنقدر ساده طراحی شود، تا هر مادربزرگی بتواند آن را درک کند. اگر مادربزرگها استفاده از بیت کوین را یاد بگیرند، یعنی به قابل پذیرشترین و سادهترین تکنولوژی موجود دست یافتهایم.
بر اساس آنچه که توضیح دادم بیت کوین نیاز دارد تا همواره افراد جدیدی به شبکه خود اضافه کند. بیت کوین علاقه زیادی به هیاهو و تبلیغات وسیع دارد تا مشارکت را در شبکه خود افزایش دهد. افزایش مشارکت یعنی افزایش کاربردپذیری و بهبود تکنولوژی و در نهایت افزایش قیمت. اگرچه افزایش قیمت هم عاملی برای اضافه شدن افراد و آگاهی است، اما رشد و توسعه پایدار را برای بیت کوین به همراه ندارد.
هاونینگ سوم زمانی در شرف وقوع است که هنوز نسل Z که در میانه تکنولوژی اطلاعات به دنیا آمدهاند، در میان اکثریت پذیرندگان آن نیستند. اما میتوانند سالهای آینده با اصلاحاتی به پایداری شبکه کمک کنند. نسل جدید نیاز به پول برنامهنویسیشده دارد، اما ممکن است یک هاوینگ دیگر طول بکشد تا آنها نیز در کنار مشارکتکنندگان کنونی شبکه بیت کوین قرار بگیرند. از طرفی، رقبای بیت کوین نیز با ایجاد انواع توکنها و انواعی از قراردادهای هوشمند تا هاوینگ بعدی بیکار نمینشینند و ممکن است تمرکز نسل جدید را با این عنوان که بیت کوین یک تکنولوژی ذغالی و پرهزینه شده، به سمت خود جلب کنند.
بیت کوین به عنوان یک تکنولوژی پیشگام به ما یاد داد که چگونه مشکلاتمان را جمعسپاری کنیم. بیت کوین موجب ظهور بلاک چین شد. بیت کوین به ما یاد داد که چگونه حتی اعتماد به عنوان نایابترین عنصر دنیا را میتوان بهوسیله بلاک چین فرموله کرد.
بیت کوین برای ادامه و نجات خود راهی جز نوآوری ندارد. در صورتی که بیت کوین نتواند کاربردهای خود را گسترش دهد و یا بخش مهمی از سرمایهگذاران سنتی را متقاعد به مشارکت نکند، رقبای تازه نفس با عملکرد بهتر جایگزین میشوند. بیت کوین باید بتواند تعداد آدرسهای فعال و تراکنشهای روزانه خود در شبکه را به میزان قابل توجهی افزایش دهد که به نوعی ارتباط مستقیم با قیمت هم دارند. بیت کوین همانند یک کسب و کار نوپا با فروش وعده آیندهای درخشان با موفقیت توانسته است سرمایهگذاران زیادی را به خود جلب کند. ترجیح میدهم سرمایهگذاران خرد و کلانی را که در این صنعت حضور دارند، سرمایه گذاران خطرپذیر بنامم. سرمایهگذاریهای جسورانهای در صنعت ماینینگ، افراد و علاقمندانی که بیت کوین نگهداری می کنند و به آیندهای که بیت کوین وعده داده خوشبین هستند، باید پاداش ریسک جسورانه خود را ببینند. در غیراینصورت، همانند آخرین مدل پیکان ساخت ایران خودرو که زمانی مورد احترام همه بود، غیرقابل خرید و فروش شده و باید آن را در موزهها جستجو کرد!