یکی از بزرگترین سوال های زندگی من همواره این بوده که چی میشه یک انسان به اعماق چاه سیاهی و بدبختی سقوط میکنه؟!
چی میشه که یک ادم معمولی گرفتار اعتیاد میشه و خودش، اطرافیان و هر چی که داره رو به نیستی میکشونه؟!
چی میشه که یک آدم معمولی تبدیل به قاتل میشه؟!
چی میشه یه ادم که نقاش و هنرمنده تبدیل به فردی میشه که هزاران هزار آدم رو میکشه و میلیون ها میلیون انسان رو آواره میکنه؟! آره، هیتلر رو میگم.
چی میشه که یه افسر ارتش اتاق گاز رو اختراع میکنه؟! چی میشه که یک ادم عادی انسان های عادی تر از خودش رو از بقیه جاها و بعضا از سایر کشور ها جمع میکنه تا اتاق های گاز رو پر کنه! چرا؟! واقعا چرا؟!
چی میشه که یک افسر ارتش تا دیروز برای مام میهن برای مرد میهن رگ غیرتش باد میکرد تبدیل به افسری مزدور و وابسته میشه که به روی مردم خودش که هیچ به روی زن خودش هم اسلحه میکشه! آره، شیرزاد قصه ی خاتون رو میگم.
چی میشه کسی که تا دیروز عاشق یک زنه امروز به روی صورت همون زن اسید میپاشه؟!
در کل چی میشِ که یک آدم عادی تبدیل به یک قاتل، آدم کش، جانی، خلافکار، قاچاقچی و یا هر چیز دیگِ ای که بد و زشتِ میشِ!