کلیسا را همیشه دوست داشتم
حقیقتش نه برای عبادت .
برای اینکه می توانستم درست پشت سر تو
بنشینم
و نگاهت کنم
نمی دانی که من در همه ی پیچ های موی تو ساعت ها توقف کردم
و بار ها مسیر گردن و شانه هایت را با چشم هایم دنبال کردم
من تو را در آنجا یافتم و پرستیدم...
با دیدن تو به همه ادیان کافر ، و به تو مومن شدم