مهران عبادی
مهران عبادی
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

چه اعتیادی بیشتر از کوکائین

این روزها به لطف رسانه ها و فرهنگ و اجتماع و پذیرش( راجع به این مورد صحبتی مفصل دارم)، ارزشی تغییر کرده که همچون کوکائین ما را به خودش معتاده کرده است؛ و آن چیزی نیست به اسم پول، شغل پول ساز و درآمد بالاتر از حد معمول.




مردی را تصور کنید که میتواند هر کلمه ای را به پول و بیزینس تبدیل کند. او در یک خانه ی خوب، در بهترین نقطه ی شهر زندگی میکند و از وسایل پیشرفته و گجت های باورنکردنی استفاده میکند. هر روز در حالی که به سر کار میرود با ماشین اخرین مدلش برای شما و دوست دختران دست تکان میدهد بله او یک ادم رویایی برای شریک زندگیتان است و البته، این آدم بسیار کارکشته و گرگ وال استریت است. کسی که ازدواج کرده و حاصل این ازدواج کودکی چند ساله است. ولی هیچ وقت دست از تلاشش نمیکشد و مدام در حال درخشش است او یک ستاره ی درخشان وسط کویر است.

میخواهید واقعیت را بدانید؟ این آدم به این سبک زندگی اعتیاد پیدا میکند. یک اعتیادی که پشت آن هیچ پرچسب سرطان زا و توهم زا و مخربی وجود ندارد. همچون یک معتاد واقعی ، این آدم تلاش میکند که بقیه ادم ها را دور بزند و راهی سریع تر برای جبران نشئگی اش پیدا کند.

حالا این گرگ های وال استریت توی جهان پخش شده اند. کسانی که عشق و ازادی را میفروشند و سر عزیزترین کسانشان را زیر آب میکنند تا بتوانند فقط یک میلیون تومان لعنتی بدست بیاورند. ما هر روز آن ها را پشت گوشی چند اینچی میبینیم و با آن ها زندگی میکنیم. با سبک زندگی اعتیاد آورشان خوشحال میشویم و دست در دستشان میان خانم ها و آقایان جذاب میگردیم. اما تا به خودمان نگاه میکنیم همه چیز دود میشود و به آسمان آبی میپیوندد. ما هیچ افتخاری برای سرخوشی و رفع نشئگی نداریم. آه چقدر تاسف آور!

 F. Scott Fitzgerald از فیلم گتسبی بزرگ نوشته ی
F. Scott Fitzgerald از فیلم گتسبی بزرگ نوشته ی

مگر اعتیاد چه ضرری دارد؟ آن هم به پول، حداقل سرطانی در کار نیست. میدانی من دوست دارم که بیمار پول شوم تا بخواهم در گوشه ی خیابان وقتی زن و بچه ام از گرسنگی زجر میکشند بمیرم یا نتوانم دست معشوقم را بخاطر پول بگیرم.

باید بگویم که صد در صد پول عنصر مهمی برای ادامه ی زندگی و حیات الان ما است. درست مثل زمانی که در غار زندگی میکردیم و به گوشت حیوانات و چماق چوبی و خنجر سنگیمان نیاز داشتیم. ولی این پول برای رفع نیاز باید باشد. درسته این مشکلی است که الان در زندگی همه ی ما وجود دارد. این فقدانی است که ما را به سمت معتادان پول میکشاند. همان نیاز اولیه به چماق چوبی. که اگر زیر سرمان باشد احساس امنیت و آرامش میکنیم. چماقمان طلا پیچ شده باشد؟ یا با جواهرات زیبا شده باشد؟ چه فرقی میکند میخواهم این چماق را بر سر متجاوزان بزنم . در واقع میخواهم کارم راه بیوفتد. میخواهم وقتی روی مبل نشسته ام و کنار معشوقم سیگاری میکشم به فکر زنده ماندن فردایم نباشم. خیال میکنم این حرفیه که همه میتوانیم درک کنیم.




باور کنید اعتیاد به پول و پول در اوردن فقط کوری میاورد. من نمیدانم چه راهکاری میشود ارائه کرد. من هم مثل شما همسفر این قطار زندگی هستم. نمیدانم راه درست چیست من هم دارم کنار شما یاد میگیرم.

یادتان باشد اگر نظری دارید میتوانیم باهم صحبت کنیم. شاید به یک نتیجه رسیدیم که کمکان کرد زندگی را بهتر تجربه کنیم.




اعتیادزندگیپولپولسازشغل
زلف تو زنجیر آسمان و زمین است
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید