سلام و صد سلام به ویرگولی های عزیز
ملیکاپولو، امروز اینجاست تا براتون چند قسمت از سفر عیدی که رفت بگه.
و ممنون میشه که تا آخر مطالعه کنید و اگر براتون جالب بود لایک کنید. اگرم نبود همین الان لایک کنید و بعد برین بیرون...
.
.
.
.
خداروشکر جاده واقعا خلوت بود؛ البته ما از چالوس نرفتیم و نمیدونم اونجا چه خبر بوده.
اما بالاخره بعد چندساعت رسیدیم شمال. اینجا هوا توی خونه خیلی دم داره ولی توی حیاط هوا عالیه.ولی جدا ازهمه ی اینها، یکی از بهترین و خفن ترین امکانات سفر،
شکسته بودن نمازه!
یعنیا انقدر این نماز شکسته به آدم میچسبه چیز دیگه به اندازش نیست. حالا فکر کن ماه رمضون هم باشه و تو تا میتونی بخوری!
روز اول این سفر 3 روزه ی ما، به خرید و گشتن توی پاساژ ها گذشت.
از رفتن به ایران کتان و خرید انواع وسایل، تا اومدن به خونه و شوی لباس رفتن!
خلاصه منم یه سارافون بلند کرم، یه شلوار راسته گشاد جین و یه شونه گرفتم و امیدوارم کلی اتفاق خوب در ادامه ی سفر بیوفته:)
روز بعدی سفر رو به دریا اختصاص دادیم:
و البته چالش عکاسی همزمان با پریدن