چند وقت پیش به واسطه ی یه دوست عزیزی، با(NDE (New Death exprience آشنا شدم. اون بنده خدا کفش بریده بود منم برام جالب شد و رفتم در موردش سرچ کردم. آغااااا خیلی جالب بود. چیزی که منو شدیدا جذبش کرد، این بود که همشون یه سری اشتراکات داشتن. مثل عبور از تونل! به نظرم همین که آدمای با دین، عقیده، عمل و تفکر متفاوت، چیزای یکسانی رو تجربه کرده بودن، درست بودن این اتفاقات رو ثابت میکنه. منو خیلی به فکر وا داشت! یه کتابی هم در موردش خوندم به نام سه دقیقه در قیامت. تاثیر گذار بود. الان هم هنوز دارم ادامه میدم به توفیق خدا، دارم کتاب آن سوی مرگ رو گوش میدم. اما اصل مطلب:یه سری درسها گرفتم تا الان که میخوام اینجا ثبت کنم، اولا، برم تحقیق کنم. برم یاد بگیرم... دوما، خدا به من یه فرصتی داده که یاد بگیرم، رشد کنم، مشکلات مردم رو برطرف کنم... پس الکی هدرش ندم. مثل خواب، غذا خوردن، اینستا، تلگرام، غیبت تهمت و.... سوما، اونجا بود که فهمیدم که چرا خدا به گناه میگه ظلم به نفس! آخه ما واسه اینجا نیستیم که، ما واسه جاودان شدن آفریده شدیم، اما زندگی ابدیمون رو خودمون میسازیم، خونمون، اتاقمون، غذامون، دمای خونمون، لباسامون، طلا جواهرامون، همسایه هامون، همه رو اینجا با اعمالمون میسازیم. پس مواظب عملم باشم. اونجا که خدا میگه فقط خودمراقبان رستگار میشوند، ینی همین. تقوا ینی همین. چهارما، خدا منو بیشتر از همه میشناسه و نهایت حکمت و رحمته، پس هر اتفاقی برام رقم بزنه، به نفع منه حتی اگه من اینجوری نبینم. حتی اگه بلا هم برام مقدر کنه، میشه پاککن گناه هام. این دنیا تسویه کردن خیلی راحت تر از اون دنیا شه. پنجما، نگه داشتن عمل خیلی سخته، ینی اصن همین که یه کلمه بگم آررره من فلا و فلان و فلان قد کار خوب دارم! ینی مستقیم پام روی مدال گازه تو مسیر جهنم. یه صحنه ای بود بنده خدا داشت نامه اعمالش رو میدید بعد یهو پاک میشد. ترکید بیچاره از ترس، بهش گفتن فقط به خاطر اینکه تو یه شوخی دوستت رو مسخره کردی، کل روزت به اون میرسه. خیلی ترسناکه که توی اون وانفسا، صفحه صفحه و سال به سال پاک بشن کارای خوبت! این دنیا از بین رفتن نتیجه تلاش ها سخته، اونجا که دگه دست آدمم به جایی بند نیست! پسسس غره به اعمالم نشم. تنها راه، آویزون بودن به خداست. تنها سرمایه و دستاویز تو حسابرسی، امید به رحمت خداست. ? و بهترین حالت زندگی هم خوف از گناه به خاطر دور شدن از خدا و امید به رحمتشه. و اما درس ششم! ساکت بچه ها مهمه ?. من اینو فهمیدم به توفیق خدا که، زمان این دنیا یه سرمایه ی بزرگه که نباید حیف و میل بشه به سه دلیل: یه ثانیه ی اینجا، فشردهی چند هزار سال آخرته، پس خیلی مقوی و با ارزشه!... ما واسه خوب رقم زدن زندگی اصلیمون به عمل نیاز داریم و با زمان میشه عمل خرید، موجودی واقعی همینه!... به خاطر ثانیه هاش ازمون میپرسن مخصوصا جوونیمون!
بهتون پیشنهاد میکنم اگه باهاش آشنا نبودین در موردش بخونین. درسهای زیادی میگیرین.
ایشالا عاقبت به خیر بشید ? ? ?
وقت پیش به واسطه ی یه دوست عزیزی، با(NDE (New Death exprience آشنا شدم. اون بنده خدا کفش بریده بود منم برام جالب شد و رفتم در موردش سرچ کردم. آغااااا خیلی جالب بود. چیزی که منو شدیدا جذبش کرد، این بود که همشون یه سری اشتراکات داشتن. مثل عبور از تونل! به نظرم همین که آدمای با دین، عقیده، عمل و تفکر متفاوت، چیزای یکسانی رو تجربه کرده بودن، درست بودن این اتفاقات رو ثابت میکنه. منو خیلی به فکر وا داشت! یه کتابی هم در موردش خوندم به نام سه دقیقه در قیامت. تاثیر گذار بود. الان هم هنوز دارم ادامه میدم به توفیق خدا، دارم کتاب آن سوی مرگ رو گوش میدم. اما اصل مطلب:یه سری درسها گرفتم تا الان که میخوام اینجا ثبت کنم، اولا، برم تحقیق کنم. برم یاد بگیرم... دوما، خدا به من یه فرصتی داده که یاد بگیرم، رشد کنم، مشکلات مردم رو برطرف کنم... پس الکی هدرش ندم. مثل خواب، غذا خوردن، اینستا، تلگرام، غیبت تهمت و.... سوما، اونجا بود که فهمیدم که چرا خدا به گناه میگه ظلم به نفس! آخه ما واسه اینجا نیستیم که، ما واسه جاودان شدن آفریده شدیم، اما زندگی ابدیمون رو خودمون میسازیم، خونمون، اتاقمون، غذامون، دمای خونمون، لباسامون، طلا جواهرامون، همسایه هامون، همه رو اینجا با اعمالمون میسازیم. پس مواظب عملم باشم. اونجا که خدا میگه فقط خودمراقبان رستگار میشوند، ینی همین. تقوا ینی همین. چهارما، خدا منو بیشتر از همه میشناسه و نهایت حکمت و رحمته، پس هر اتفاقی برام رقم بزنه، به نفع منه حتی اگه من اینجوری نبینم. حتی اگه بلا هم برام مقدر کنه، میشه پاککن گناه هام. این دنیا تسویه کردن خیلی راحت تر از اون دنیا شه. پنجما، نگه داشتن عمل خیلی سخته، ینی اصن همین که یه کلمه بگم آررره من فلا و فلان و فلان قد کار خوب دارم! ینی مستقیم پام روی مدال گازه تو مسیر جهنم. یه صحنه ای بود بنده خدا داشت نامه اعمالش رو میدید بعد یهو پاک میشد. ترکید بیچاره از ترس، بهش گفتن فقط به خاطر اینکه تو یه شوخی دوستت رو مسخره کردی، کل روزت به اون میرسه. خیلی ترسناکه که توی اون وانفسا، صفحه صفحه و سال به سال پاک بشن کارای خوبت! این دنیا از بین رفتن نتیجه تلاش ها سخته، اونجا که دگه دست آدمم به جایی بند نیست! پسسس غره به اعمالم نشم. تنها راه، آویزون بودن به خداست. تنها سرمایه و دستاویز تو حسابرسی، امید به رحمت خداست. ? و بهترین حالت زندگی هم خوف از گناه به خاطر دور شدن از خدا و امید به رحمتشه. و اما درس ششم! ه
و اما درس ششم! ساکت بچه ها مهمه ?. من اینو فهمیدم به توفیق خدا که، زمان این دنیا یه سرمایه ی بزرگه که نباید حیف و میل بشه به سه دلیل: یه ثانیه ی اینجا، فشردهی چند هزار سال آخرته، پس خیلی مقوی و با ارزشه!... ما واسه خوب رقم زدن زندگی اصلیمون
چیزی که منو شدیدا جذبش کرد، این بود که همشون یه سری اشتراکات داشتن. مثل عبور از تونل! به نظرم همین که آدمای با دین، عقیده، عمل و تفکر متفاوت، چیزای یکسانی رو تجربه کرده بودن، درست بودن این اتفاقات رو ثابت میکنه. منو خیلی به فکر وا داشت!
یه کتابی هم در موردش خوندم به نام سه دقیقه در قیامت. تاثیر گذار بود. الان هم هنوز دارم ادامه میدم به توفیق خدا، دارم کتاب آن سوی مرگ رو گوش میدم.
اما اصل مطلب:
اولا، برم تحقیق کنم. برم یاد بگیرم...
دوما، خدا به من یه فرصتی داده که یاد بگیرم، رشد کنم، مشکلات مردم رو برطرف کنم... پس الکی هدرش ندم. مثل خواب، غذا خوردن، اینستا، تلگرام، غیبت تهمت و....