بر اساس یک نظریه، تقلب در مواردی خاص نهتنها مجاز، بلکه مفید و حتی واجب است.
بازیها بخشی از روابط اجتماعی هستند که میتوانند «فقط» جنبهی وقت گذرانی داشته باشند. یا همراه با یادگیری و هیجان باشند.
بر همین اساس، اگر بازیهای رودررو ، چشمدرچشم، یا به تعبیری، بوردگیمها فقط طبق قانون و قواعد انجام شوند. تنها یک وقتگذرانی و حتی یک بیگاری بدون حاصل خواهند بود.
ظرافت هرکدام از بازیهای نظیر تختهنرد، ورقبازی، و حتی شطرنج! وقتی بیشتر میشود که هر بازیکنی که توانست؟ در بازی تقلب کند. مشروط بر اینکه آنقدر هوشمندانه و ظریف باشد که کسی متوجه نشود و گیرنیفتد.
به این ترتیب تکتک بازیکنان موظف هستند با حواس جمع بیشتری بازی کنند. از چشم و گوش خودشان بهتر استفاده کنند. علاوه بر مراقبت برای رعایت قوانین بازی و ارتباط درست با دیگر بازیکنان، احتمال هر نوع تقلب را هم در بازی دیگران در نظر بگیرند.
در واقع طبق این نظریه، معنی تقلب در چنین شرایطی، با تعبیر رایج تقلب به معنی پنهانکاری و دروغ کمی تفاوت وجود دارد. در این شرایط، یک قانون نانوشته به قوانین رایج بازی اضافه میشود. و آن اینکه هر بازیکنی ممکن است اشتباه کند. و شاید این اشتباه عمدی باشد.
در کنار بخشی از مغز که مشغول اجرای قوانین کلاسیک بازی است. بخش دیگری هم باید فعال(تر) شود، تا اشتباهات احتمالی دیگران را کشف کند. یا با خلاقیت و ابتکار و ظرافت شخصی، اشتباهی را مرتکب شود تا بازی را به نفع خودش پیش ببرد. ولی دیگران متوجه نشوند.
م