دربارهی جنسیّت، جنس، نقشهای جنسیتی و... زیاد گفته شده، کمتر کسی است که از تفاوت وجزئیات آنها اطلاع نداشته باشد.
چیزی که کمتر به آن پرداخته شده: عبارت: {جنس ضعیف} است.
شاید وقت آن رسیده باشد که وابستگی این عبارت پرکاربرد را هم به جنسیت مورد تجدیدنظر قرار داد.
به تعبیر شخصی خودم، این روزها گونهای از انسانها شکل گرفتهاند که فارغ از جنسیت، یا هر مقولهی، جغرافیائی، نژادی، فرهنگی، خود را در موضع ضعف، اطاعت، پیروی، و منفعل بودن قرار میدهند.
تابعیت کورکورانه از مُد و فشن، هواداری افراطی و تقلید از سلبریتیها، سرگرم شدن با محتوای سخیف تصویری و صوتی، مصرفگرائی متاثر از همه عوامل قبلی، اقبال بیرویه به الکل یا روانگردانها، باور کردن هر تئوری توطئهای که مطرح میشود. دوری از مطالعه و مقاومت در برابر فهمیدن واقعیات، استقبال از خرافات و جنجالهای باستانی تا جدید و رسانهای.
در مقابل هم قطعا اقلیتی هستند که از موضع قدرت و انتخاب با تکتک عوامل قبلی بر خورد میکنند. خودشان انتخاب میکنند، آگاهانه تصمیم میگیرند. موجهای عامیانهی هواداری، یا مخالفت با هر ایده و پدیدهای را نقادانه مورد تامل قرار میدهند. به ظاهر وقایع و اخبار قناعت نمیکنند، قدرت تحلیل شخصی یا کشف لایه پشت هر واقعه را هم دارند. از مطالعه و جستجوی اطلاعات فرار نمیکنند.
این گونهی متمایز و قوی، البته، الزاما در جهت مثبت هم حرکت نمیکند. بخشی از این جمعیت قدرت و درک خود را در جهت سواستفاده و دوشیدن آن جماعت مشمول صفت جنسضعیف صرف میکنند.

گروهی هم به خودشکوفائی معروف مازلو نائل میشوند.
خلاصه اینکه جنسضعیف این روزها مصرفکنندگان منفعل و جنسقوی، انتخابکنندگان آگاه را تشکیل میدهند.