Meteor95
Meteor95
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

-*( سلطه بر احمق‌ها )*-

جائی نوشته بود:

استالین در یکی از جلسات معمول خود ، خواست که برای او مرغی بیاورند:

او آن را گرفت و در حالیکه با یک دست آن‌را می‌فشرد با دست دیگر شروع به کندن پرهای آن مرغ کرد.

مرغ از درد فریاد می زد و سعی می کرد از هر راه ممکن ،اما بدون موفقیت ،فرار کند ، دستان استالین برای او خیلی نیرومند بود.

استالین بدون هیچ مشکلی توانست همه پرها را از بین ببرد و پس از پایان کار به یارانش گفت:

"حالا ببینیدچه اتفاقی می‌افتد".

او مرغ را روی زمین گذاشت و از او دور شد ، رفت تا مقداری گندم بیآورد همکارانش در کمال تعجب او را مشاهده می کردند ، درحالیکه مرغ بیچاره در حال درد و خونریزی او را دنبال می کرد . استالین با دانه های گندم ،مرغ را به هر گوشه از اتاق بسمت خود میکشید . در همه این مراحل مرغ پی در پی ، او را تعقیب میکرد و قدم به قدم همراه او بود . در این مرحله استالین به دستیاران متعجب خود روی آورد و گفت:

احمق‌ها به همین راحتی اداره می شوند.

مشاهده کردید که مرغ با وجود تحمل تمام دردهایی که من برای او ایجاد کردم ، مرا تعقیب کرد.

اکثر مردم این‌گونه هستند.

البته قطعاً درمورد ما مصداق ندارد
البته قطعاً درمورد ما مصداق ندارد


آن‌ها باوجود تمام درد و رنجی که بر دوش آنها می‌گذارند ، با هدف تنها دریافت یک هدیه از هیچ چیز یا فقط یک غذای کوچک برای چند روز ، همچنان به دنبال حاکمان و سیاستمداران خود هستند.

جامعه‌شناسیسیاستسلطهجامعهحکومت
برنامه‌نویس فسیل شده. دایناسور وبلاک‌نویسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید