تعارف ، رودربایستی، مراعات بزرگ و کوچکی، شکستهنفسی، و کلّی چیز دیگه هست که مراودات اجتماعی رو تحت تاثیر قرار میده.
حالا این وسط سبک مراودات جدید اجتماعی و آنلاین و فجازی هم اومده. که تازگی بیشتر از مراوده شده محل جنگ و دعوا.
ناشناس بودن بعضی کاربران. فشارهای خارجی که در دنیای واقعی بهشون وارد شده، و قضایای دیگه باعث میشه که رفتار و شخصیتهای عجیبی در شبکههای اجتماعی از خودشون نشون بدن. گاهی بیمهابا توهین میکنند. گاهی بدون اطلاع و دانش کافی مسخره میکنند. و . . . پدیدههائی که از چشم هیچکس دور نیست.
به قضاوت دیگران کاری ندارم. فکرم اینه که منِ نوعی! در این جامعهی جدید قرار هست کی! باشم؟
بخوام خوب شرح بدم ازش شاید یکی دو تا کتاب در بیاد. فقط اومدم که اینجا جمعبندی و انتخاب خودم رو بنویسم.
یکی اینکه هیچوقت اظهارنظرهای رایج رو بهصورت مخاطب و دستوری نمیگم. بهجای اینکه مثلا بگم:
چرا بعضیها فلانکار را میکنند! یا:
باید همه فلان کار را بکنند.
می نویسم. بهتر است اینطور باشم(یا نهایتا: باشیم!).
خودم رو درگیر مشکل میکنم تا کسی بهش بر نخوره.
از اون مهمتر که علاوه بر نوشتار تبدیل به وسواس گفتاری هم شده برام اعداد هستند.
هرگز اجازه نمیدم حافظهام با آبروم بازی کنه.
حتی وقتی که یک عدد دقیق توی ذهنم دارم. یا تردید و بازهی زمانی بیانش میکنم. مبادا اشتباه کرده باشم یا باعث اشتباه شخصی دیگه بشم. یا بعدها اشتباهم معلوم بشه.
حدود چند سال قبل.
درصد نسبتا زیادی.
گمان میکنم اغلب افراد.
به نظرم بیشتر افراد...
اینها رو بهجای زمانها و درصدهائی که برای برخی بسادگی بیان میشن. استفاده می کنم .
خودم حس بهتری دارم وقتی که با این روش منظورم رو بیان می کنم.
حس میکنم با هر عددی که به زبان میارم (یا مینویسم) زندانی اون عدد خواهم بود. درست مثل دروغگوئی که زندانی ادعای دروغ خودش میشه و همیشه باید یادش باشه که چه دروغی گفته بوده تا خرابش نکنه.
با اینکه هرگز قصد دروغ گفتن ندارم.
در مجازی، چه؟ و که؟ هستیم