Meteor95
Meteor95
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

-*( کاساندارا ، پیشگوی شوم )*-

دو روزه فهمیدم زمان مرگم، کی؟ هست.

زمان دقیق دقیق که نه. امّا ساعتش رو مطمئن هستم. دقیقا بین ساعت ۱۲ تا یک نصف‌شب.

چند سالی هست که عارضه‌ی عجیبی دچارم شده. شایدم من دچارش شدم. نمی‌دونم! با چند پزشک هم مشورت کردم فقط بهم خندیدن یا چپ‌چپ نگاهم کردند. هیچ‌کدوم نظر درست و درمون ندادن. قضیه اینه که به دلایل بسیار متعدد و بی‌شمار(خستگی، ورزش زیاد، تغذیه‌ی نادرست، یا....) حوالی نصف شب دچار یکی از عوارض:

یخ‌کردن نوک انگشت پا، گُر گرفتن کفِ پا، ضعف و ریسه رفتن ساق پا، تورم غدد لنفاوی، جوش روی زبان، تورم شدید و دردناک لثّه، درد سیاتیکی شدید از کمر تا حد بی‌حس شدن کامل یک پا، و چیزهای عجیبی از این دست(گاهی چندتاش باهم) می‌شم. حداقل یک ساعتی ادامه داره. حتی اگر خواب باشم. باعث بیدار شدن و گاهی مثل مار پیچیدن به خودم می‌شم. گاهی مجبورم کلا پاشم و مشغول مطالعه، یا کاری دیگه بشم تا کمی حواسم پرت بشه. چون خوابیدن دیگه ناممکن شده!!! گاهی یک ساعت بعدش خوابم میبره و گاهی تا روشن شدن هوا ادامه پیدا می‌کنه و دیگه در اثر خستگی بی‌هوش می‌شم تا صبح.

نکته‌ی عجیب ماجرا این‌که تقریبا در همه‌ی مواقع صبح که بیدار میشم دیگه اثری از اون عارضه و مشکل وجود نداره.

قبل‌تر ها در حد ماهی یکی دوبار بود. سنم که بالاتر رفته رسید به هفته‌ای یکی دوبار. و الآن که دیگه دارم به آخراش!!! نزدیک میشم. شاید هفته‌ای یک یا دو شب بدون مشکل باشم و تقریبا همیشگی شده. فقط شدت و ضعفش کم و زیاد می‌شه.

در نتیجه هر عارضه‌ای که قراره عمر پربرکت و باعزّت فعلی رو پایان بده. قطعا در همان ساعات ۱۲ تا یک نصف شب شون‌قدر شدت خواهد گرفت.... که: تامام.

کاساندرا در اساطیر قدرت پیشگوئی داشت
کاساندرا در اساطیر قدرت پیشگوئی داشت


حالا که همه رو نوشتم، نکته‌ی عجیب‌تر(و کمی خصوصی!) قضیه رو هم بنویسم شاید به درد کسی خورد یک روزی.

تنها چیزی که ممکنه روی شدت و ضعف این ماجرا تاثیر داشته باشه، یا گاهی باعث توقف اون بشه فعالیّت‌جنسی هست. حالا دیگه غدد محترم مورد‌نظر، چه ترشحات جانبی دارند و کجای بدنم چه‌کار می‌کنند؟ دیگه از عجایبی هست که خوب با همون چند تا پزشک مورد نظر هم نمیشه مشورت کرد. دیگه اگر تو روی خودم هم نخندن، قطعا پشت سرم صفحه میذارن و سوژه میشم که طرف چه بهونه‌ها برای کارهاش! جور می‌کنه.

بگذریم.....

اما هیچ‌کس حرفش را باور نمی‌کرد
اما هیچ‌کس حرفش را باور نمی‌کرد

آهان! حالا این دوروز که اول گفتم از کجا اومده؟ چون در تمام مدت عمرم برای اولین بار فشار خونم بالا رفته. و چطور شد که فهمیدم؟ دو شب قبل که مهمون بودیم(از ساعت ده‌ونیم تا یک صبح) دیدم سرم گیج میره و حالت تهوع دارم... و خلاصه به جون کندنی رسیدم به خونه. فرداش فهمیدم اینا عوارض فشارخون بوده.

پیشگوییتحلیل پیشگویانهشخصییادداشتنصف شب
برنامه‌نویس فسیل شده. دایناسور وبلاک‌نویسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید