چگونه بهکمک رهبری اقیانوس آبی، یک برند کارفرمای هوشمند بسازیم و قهرمانان دنیای کسبوکار خود را کشف کنیم؟
کتاب استخدام غولها در سازمان برای کارفرمایان، صاحبان کسبوکار، رهبران و مدیران ارشد سازمانها و شرکتها و افرادی که قصد دارند کسبوکاری را راهاندازی کنند، نوشته شده است. این کتاب برای کسانی مناسب است که برای پیشبرد کسبوکار خود نیاز به استخدام کارکنانی بااستعداد، درجهیک و متخصص دارند؛ کسانی که همچون شرکتها و برندهای موفق و خوشنام دنیا به منابع انسانی خود بهعنوان یک مزیت رقابتی قدرتمند و تقلیدناپذیر اعتقاد دارند؛ رهبرانی که میدانند کارکنان درجهیک، حرفهای و باانگیزه، قهرمانان دنیای کسبوکارشان هستند. این کتاب آنها را راهنمایی میکند که چگونه افراد شایسته را برای مجموعۀ خود استخدام کنند، چگونه بالاترین میزان تعامل را داشته باشند و چگونه آنها را حفظ کنند.
آیا تابهحال برایتان اتفاق افتاده که به یک رستوران، فروشگاه و یا حتی شرکت وارد شوید و رفتار و برخورد کارکنان آنجا شما را متعجب کند؟ در برخی کسبوکارها کارکنان چنان با اشتیاق و با انگیزه کار میکنند که مشتری هم، از خرید محصول یا خدمت در آن مکان لذت میبرد. برعکس، خیلی از کارکنان کسبوکارها را هم میبینید که کاملاً بیانگیزه هستند، از روی اجبار کار میکنند و برخورد مناسبی با مشتری ندارند. در این حالت، حس خوبی به مشتری منتقل نمیشود و چهبسا بدون خرید محصول یا خدمتی آنجا را ترک میکند. عاملی که میتواند نیروهای انسانی باانگیزه، شایسته، درجهیک و حرفهای را به یک کسبوکار جذب کرده و محل کار را برای کارکنانش جذاب کند، برند کارفرماست.
سازمانهای عصر حاضر برای غلبه بر رقبا و کسب درآمدِ بیشتر، علاوه بر اینکه به پیشرفتهترین تکنولوژیها و سختافزارهای لازم نیاز دارند، باید کارکنانی داشته باشند که حرفهای و متخصص، مسئولیتپذیر و متعهد باشند و بتوانند وظایفشان را بهخوبی انجام دهند. تغییرات دنیای امروز روی دیدگاههای کارکنان سازمانها نیز تأثیر گذاشته است و یکی از روشهایی که مدیران و رهبران کسبوکارها در دنیای امروز میتوانند برای حل این مشکل از آن استفاده کنند، پیادهسازی برندینگ کارفرماست.
دیوید اگیلوی، پدر علم تبلیغات میگوید: اگر هرکدام از ما افرادی را استخدام کنیم که کوچکتر از ما باشند، به شرکتی پر از کوتولهها تبدیل میشویم؛ اما اگر آدمهایی بزرگتر از خودمان را به کار بگیریم، به شرکت غولها تبدیل میشویم.
برند کارفرما نشاندهندۀ اعتبار و محبوبیت یک سازمان بهعنوان کارفرماست. برندینگ کارفرما بهطور خلاصه یعنی جذب استعدادهای خلاق و درجهیک و حفظ و نگهداری کارکنان متخصص، حرفهای و بااستعداد از طریق فرایندی که به متقاضیان شغل و همچنین کارکنان فعلی سازمان اعلام میکند که اینجا یک مکان عالی برای کارکردن است؛ این پیام بهترین چیزی است که یک متقاضی شغل دوست دارد و به آن نیاز دارد.
برند کارفرما پایه و اساس یک استراتژی مؤثر برای استخدام را تشکیل میدهد و میتواند در پیروزی در جنگ بر سر استخدام استعدادهای برتر، تفاوت چشمگیری ایجاد کند.
مفهوم برند کارفرما به شهرت سازمان بهعنوان یک محل کار اشاره دارد. برند کارفرما شما را از سایر شرکتهایی که برای جذب نیروهای بااستعداد و درجهیک با هم رقابت میکنند، متمایز مینماید. یکی از بزرگترین چالشها در روند استخدام برای سازمانها، ترغیب و تشویق کاندیداهای واجد شرایط است، برای اینکه به آنها ثابت کنید سازمان شما یک مکان عالی برای کارکردن است.
کتاب «استخدام غولها در سازمان» به شما کمک میکند تا با استفاده از پیشنیازهای پیادهسازی برند کارفرما، یعنی بازاریابی داخلی، و جلب تعامل (انگیجمنت) کارکنان، و همچنین استفاده از ابزارهای نوین استخدام، یک برند کارفرمای هوشمند برای سازمان خود بسازید. در این کتاب برای ساختن این برند کارفرمای هوشمند، از استراتژیهای رهبری اقیانوس آبی استفاده شده است. شما علاوه بر اینکه میتوانید سازمان خود را با کارکنانی شایسته، حرفهای و درجهیک، مجهز کنید، و فضای سازمان را برای متقاضیان شغل و کاندیداهای استخدام جذاب جلوه دهید، همچنین میتوانید با استفاده از استراتژیهای اقیانوس آبی، در فضایی خالی از رقابت فعالیت کنید و خود را از سایر رقبا متمایز سازید.
همان طور که استراتژی اقیانوس آبی قادر است فضای بازارِ بدون رقیب ایجاد کند، رهبری اقیانوس آبی نیز میتواند اقیانوسی از استعدادهای استفادهنشده و پتانسیل کارکنان شایستۀ سازمان را آزاد نماید. هدف رهبری هوشمندِ اقیانوس آبی، ایجاد و برانگیختن تغییر سریع در شیوۀ تفکر کارکنان است و محرک این روش، میل باطنی کارکنان و تجربیات ذاتی آنهاست.
ساختن یک برند کارفرما بهکمک استراتژیهای اقیانوس آبی در رهبری، و اتکا به تعامل هوشمند با کارکنان میتواند موفقیت هر سازمانی را در عصر حاضر، تضمین کند. برندینگ هوشمندانۀ کارفرما که به کمک رهبری هوشمندانۀ اقیانوس آبی و تعامل هوشمندانۀ کارکنان، پدید آمده باشد نهایتاً تعامل و مشارکت مشتریان سازمان را در پی خواهد داشت و این مسئله، نهایت آرزو و هدف هر سازمان و شرکتی است که بتواند مشتریانش را با خود همراه کند. بدیهی است هر کسبوکاری بسته به ساختار سازمانی و نوع صنعتی که در آن فعالیت میکند، میتواند با روشها و تکنیکهای متفاوت و مختلفی در اقیانوسهای قرمز و آبی به این مهم دست پیدا کند. تنها چیزی که اهمیت دارد این است: شما کدامیک را انتخاب میکنید. آبی یا قرمز؟ مسئله این است!