مهرداد قربانی | نویسنده
خواندن ۳ دقیقه·۲۵ روز پیش

من کاتبی امانت‏‌دارم و از دستورات پيروی می‌کنم

روزگاری نویسندگان راویان حقیقت بودند. قلم‌هایشان چیزی فراتر از ابزار نوشتن بود؛ وسیله‌ای برای جست‌وجوی حقیقت، روایت اندیشه و انتقال آگاهی. اما در دنیای امروز، نویسندگی در چنگال الگوریتم‌ها گرفتار شده است. ما دیگر برای خلق ایده و بازتاب واقعیت نمی‌نویسیم، بلکه برای جلب توجه، کسب تعامل و جلب نظر موتورهای جست‌وجو محتوا تولید می‌کنیم. اما در این فرآیند، آیا نویسنده هنوز اختیار دارد، یا تنها یک ماشین تولید محتوا شده که به دست امواج دیجیتال هدایت می‌شود؟ آیا همچنان نویسندگانی مستقل هستیم، یا تنها اجراکنندگان بی‌اراده‌ای که بر اساس فرمان‌های پنهان سیستم‌های دیجیتال می‌نویسند؟

در جهانی که اطلاعات با سرعتی سرسام‌آور تکثیر می‌شود و محتوای سطحی بر تفکر عمیق غلبه کرده است، آیا نویسنده هنوز می‌تواند مرزی بین اصالت و تقلید، آگاهی و اتوماسیون قائل شود؟ یا در حال تبدیل‌شدن به "نویسندگانی وابسته به الگوریتم‌ها" هستیم که تنها مطابق با معیارهای وایرال‌شدن و تعامل دیجیتالی می‌نویسند؟ شاید دیگر سانسور از سوی حاکمان سنتی اعمال نشود، اما آیا امروز قدرت‌های نامرئی دیجیتال، مرزهای آزادی فکری ما را محدود نکرده‌اند؟

الگوریتم‌ها: فرمانروایان نامرئی

پیش از آنکه بفهمیم، رسانه‌های اجتماعی و موتورهای جست‌وجو، به‌شکلی نامحسوس مسیر تفکر ما را تعیین کرده‌اند. اگر محتوا بر اساس لایک، بازدید و میزان تعامل ارزش‌گذاری می‌شود، پس حقیقت دیگر در اولویت نیست، بلکه آنچه وایرال شود مهم‌تر است. تولیدکنندگان محتوا، روزنامه‌نگاران و کاربران، به‌جای تولید و بازنشر اطلاعات بر اساس حقیقت، در پی تأمین خواسته‌های سیستم دیجیتالی هستند که پاداش آن‌ها را مشخص می‌کند.

این موضوع باعث شده است که اطلاعاتی که به ما می‌رسد، نه بر اساس ارزش و صحت، بلکه بر اساس آنچه که الگوریتم‌ها صلاح می‌دانند، منتشر شود. این وضعیت بردگی مدرن به دستورهای دیجیتالی را به وجود آورده است؛ بردگی‌ای که شاید خود ما هم متوجه آن نباشیم.

اطاعت در مقابل تفکر انتقادی

در جهانی که اطلاعات به‌راحتی و با سرعت نور در دسترس است، انسان‌ها کمتر از قبل به تحلیل و تفکر انتقادی روی می‌آورند. ما به‌جای آنکه اطلاعات را بررسی کنیم، به‌سادگی آنچه را که در فید خبری‌مان ظاهر می‌شود، قبول می‌کنیم و بازنشر می‌دهیم. این موضوع باعث کاهش قدرت پرسشگری می‌شود و جامعه را به مجموعه‌ای از "کاتبان امانت‌دار اما منفعل" تبدیل می‌کند؛ کسانی که بدون آنکه متوجه باشند، فقط همان چیزی را منتشر می‌کنند که به آن‌ها دیکته شده است.

آیا حقیقت هنوز وجود دارد؟

وقتی همه چیز در دنیای دیجیتال به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی شده که مطابق قوانین وایرال‌شدن عمل کند، این پرسش مطرح می‌شود: آیا هنوز هم حقیقتی وجود دارد؟ حقیقتی که نه برای کسب کلیک، بلکه برای روشنگری و آگاهی‌بخشی ارائه شود؟ آیا ما تنها در حال بازنشر اطلاعاتی هستیم که از پیش تعیین شده‌اند؟

در جهانی که فیک‌نیوزها، اطلاعات جعلی و اخبار دستکاری‌شده بیش از پیش فراگیر شده‌اند، پیدا کردن حقیقت تبدیل به چالشی دشوار شده است. بسیاری از محتواهای تأثیرگذار، بیش از آنکه بر مبنای واقعیت باشند، بر اساس احساسات، هیجانات و نیاز به دیده‌شدن طراحی شده‌اند.

راه نجات: بازیابی استقلال فکری در عصر اطلاعات

برای خروج از این چرخه‌ی اطاعت از ساختارهای قدرت دیجیتال، باید آگاهانه‌تر عمل کنیم:

  1. تفکر انتقادی را تمرین کنیم: به‌جای پذیرش فوری اطلاعات، باید منابع مختلف را بررسی و صحت داده‌ها را تأیید کنیم.
  2. از وابستگی به الگوریتم‌ها بکاهیم: اگرچه رسانه‌های اجتماعی و موتورهای جست‌وجو زندگی ما را ساده‌تر کرده‌اند، اما نباید اجازه دهیم که آن‌ها به جای ما تصمیم بگیرند که چه چیزی بخوانیم و باور کنیم.
  3. به محتوای مستقل بها دهیم: حمایت از رسانه‌های مستقل، نویسندگان آزاداندیش و ژورنالیست‌هایی که در جست‌وجوی حقیقت هستند، می‌تواند به ایجاد تعادل در اکوسیستم اطلاعات کمک کند.
  4. انتشار آگاهانه داشته باشیم: قبل از بازنشر هر محتوایی، از صحت آن مطمئن شویم و از گسترش اطلاعات نادرست جلوگیری کنیم.

نکته‌‌ی پایانی: یک نقد به خودمان

این یادداشت نه‌تنها نقدی به رسانه‌ها و شرکت‌های فناوری، بلکه نقدی به رفتار و انتخاب‌های خودمان نیز هست. شاید دیگر مانند کاتبان قدیمی، تحت فرمان مستقیم یک پادشاه ننویسیم، اما امروزه در خدمت قدرت‌های نامرئی همچون الگوریتم‌ها، ترندها و سیاست‌های رسانه‌ای قرار گرفته‌ایم.

پس پرسش اساسی این است: آیا هنوز می‌توانیم نویسندگانی مستقل باشیم، یا سرنوشتمان این است که تنها یک کاتب مدرن، وفادار اما بی‌اختیار باقی بمانیم؟

Mim.Qorbani@Gmail.com - @Boredmim
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید
نظرات