مهرداد قربانی | نویسنده
مهرداد قربانی | نویسنده
خواندن ۴ دقیقه·۲ ماه پیش

چه کسی تصمیم می‌گیرد؟ روانشناسی تسلیم و دینامیک قدرت در روابط

کنترل همیشه در دست کسی است، اما آیا همیشه همان کسی که به نظر می‌رسد، واقعاً قدرت را در اختیار دارد؟ در روابط شخصی، کاری و اجتماعی، برخی افراد ترجیح می‌دهند تصمیم‌گیری را به دیگری بسپارند و در موقعیت تسلیم یا پیروی قرار بگیرند. اما این تسلیم شدن همیشه نشانه‌ی ضعف نیست؛ بلکه می‌تواند یک استراتژی روانی آگاهانه یا حتی روشی برای اعمال کنترل غیرمستقیم باشد.

چرا برخی از ما از واگذاری کنترل لذت می‌بریم؟ آیا این به معنای فرار از مسئولیت است، یا راهی برای تجربه‌ی نوعی آزادی در رها کردن تصمیم‌گیری؟ و مهم‌تر از آن، وقتی کنترل را واگذار می‌کنیم، آیا واقعاً قدرت را از دست داده‌ایم، یا فقط آن را به شکلی دیگر تجربه می‌کنیم؟

لذت در تسلیم: آزادی از تصمیم‌گیری یا تاکتیکی برای کنترل؟

تصمیم‌گیری، مسئولیت به همراه دارد. انتخاب‌های ما، زندگی‌مان را شکل می‌دهند، اما گاهی فشار تصمیم‌گیری بیش از حد می‌شود. در چنین شرایطی، برخی افراد ترجیح می‌دهند کنترل را به دیگری بسپارند و از این طریق خود را از استرس تصمیم‌گیری رها کنند.

این پدیده را می‌توان در بسیاری از جنبه‌های زندگی مشاهده کرد:

در روابط عاطفی، فردی که همیشه در موقعیت «دنبال‌کننده» است، ممکن است از حس امنیتی که در پیروی وجود دارد، لذت ببرد.

در محیط کاری، برخی کارمندان ترجیح می‌دهند دستورات را اجرا کنند تا اینکه تصمیم‌گیرنده‌ی اصلی باشند.

در خانواده، اعضایی که همیشه نقش «تبعیت‌کننده» دارند، ممکن است از این طریق احساس حمایت یا حتی پنهانی قدرت کنند.

اما تسلیم همیشه به معنای بی‌قدرتی نیست. در بسیاری از موارد، کسی که ظاهراً کنترل را واگذار کرده، در واقع به شکل هوشمندانه‌ای در حال هدایت مسیر است.

قدرت پنهان در تسلیم: وقتی ضعف، استراتژی می‌شود

افرادی که تسلیم را انتخاب می‌کنند، همیشه منفعل نیستند. گاهی این انتخاب آگاهانه است و هدف آن کنترل مسیر رابطه از طریق وابسته کردن فرد تصمیم‌گیرنده است.

در روابط عاشقانه، فردی که همیشه می‌گوید «هر چه تو بگویی» یا «من به انتخاب تو اعتماد دارم»، ممکن است به‌ظاهر در موقعیت تبعیت باشد، اما درواقع با ایجاد حس مسئولیت در طرف مقابل، تصمیمات را به نفع خود هدایت کند.

در سیاست و مدیریت، رهبرانی که به نظر می‌رسد تصمیم‌گیری را به دیگران واگذار می‌کنند، اغلب از این روش برای کنترل غیرمستقیم شرایط استفاده می‌کنند.

در دوستی‌ها و تعاملات اجتماعی، افرادی که نقش شنونده و پیرو را بازی می‌کنند، گاهی تأثیرگذارترین افراد در جمع هستند، زیرا بدون درگیری مستقیم، مسیر گفتگو و تصمیمات را هدایت می‌کنند.

تسلیم‌شدن همیشه به معنای از دست دادن قدرت نیست، بلکه می‌تواند نوعی بازتعریف قدرت باشد—قدرتی که در وابستگی، در ایجاد حس مسئولیت در دیگری و در بازی با ادراک‌های روانی نهفته است.

تسلیم سالم در مقابل وابستگی ناسالم

اما آیا تسلیم شدن همیشه مثبت است؟ تفاوت اصلی بین تسلیم آگاهانه و وابستگی ناسالم در این است که فرد تا چه حد این نقش را با اختیار خود انتخاب کرده است.

تسلیم سالم:

• زمانی اتفاق می‌افتد که فرد با آگاهی، مسئولیت تصمیمات را به دیگری واگذار می‌کند، بدون اینکه احساس اجبار یا ناتوانی داشته باشد.

• در روابطی دیده می‌شود که در آن دو طرف برای نقش‌های خود احترام قائل هستند و احساس امنیت وجود دارد.

• می‌تواند راهی برای کاهش استرس و افزایش هماهنگی در زندگی باشد.

وابستگی ناسالم:

• زمانی شکل می‌گیرد که فرد از روی ترس یا ضعف واقعی نتواند برای خود تصمیم بگیرد.

• می‌تواند نشانه‌ی مشکلات عمیق‌تر مانند فقدان اعتمادبه‌نفس یا ترس از رد شدن باشد.

• در برخی موارد، فردی که کنترل را واگذار می‌کند، به‌مرور زمان به وابستگی ناسالم دچار می‌شود و هویتش را در دیگری حل می‌کند.

نتیجه‌گیری: چه کسی واقعاً تصمیم می‌گیرد؟

در سطح ظاهری، ممکن است تصور کنیم که قدرت همیشه در دست فردی است که تصمیم‌گیری می‌کند. اما در واقعیت، بسیاری از روابط و تعاملات پیچیده‌تر از آن هستند که بتوان آن‌ها را صرفاً به تصمیم‌گیرنده و پیرو تقسیم کرد.

کسی که تصمیم می‌گیرد، لزوماً قوی‌تر نیست، و کسی که تسلیم می‌شود، لزوماً ضعیف نیست. گاهی تسلیم شدن یک استراتژی برای هدایت قدرت است، و گاهی هم راهی برای فرار از مسئولیت. مهم این است که بدانیم آیا این نقش را آگاهانه انتخاب کرده‌ایم، یا به‌مرور زمان و بدون آنکه بفهمیم، در آن فرو رفته‌ایم.

پس دفعه‌ی بعد که کسی گفت «هر چه تو بگویی»، شاید بد نباشد کمی دقیق‌تر به بازی قدرت پشت این جمله نگاه کنیم.

قدرتاحساس امنیتروابط عاشقانهروابط عاطفیکاهش استرس
Mim.Qorbani@Gmail.com - @Boredmim
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید