rifugio
میخواهی بدانی چرا؟!
میپرسی چرادوستت دارم!خوب گوش کن،برایت خواهم گفت!
دوست داشتن ات مثل بوی نمِ خاکِ تازه باران خورده است،همانقدر روح بخش!
مثل ترکیب جاده،شب و صدای شجریان است،همانجا که میخواند:«عشق،سلطان است و باقی بنده ایم!»
مثل یک فنجان قهوه میماند با همان طعم گس و دوست داشتنی!
مثل بومِ نقاشی اردیبهشت باقلم موی باد وباران،باهمان شفافیت رنگ و بی خیالی طرح!
مثل عکس ماه در برکه،طنین صدای دارکوب میان یک جنگل سکوت!
مثل لحظه فشردن انگشت هایت در دست های کوچک یک نوزاد!
مثل بوی کاغذ نو،مثل دیدن معجزه خدا درست زمانی که هیچ به ذهنت خطور نمیکرد!
مثل دیدن غنچهی تازه باز شده ی شمعدونی،استشمام عطرجانافزای محمدی،یاچشیدن طعم تمشک های هراز!
مثل اقیانوس آرام چشمهایت،طراوت لب هایت،ابهت مردانه ات!
مثل تمام حرف های نگفته ام!
دوستت دارم،بیشتر از وسعت دیدچشمانت،نزدیکتر از روزنه های پوستت!
هنوز هم میخواهی بدانی،چرا دوستت دارم؟!
به شرطآبرویاجان،قمار عشق کن با ما
که ماجز باختن چیزی،نمیخواهیمازاین بازی!

_میم لام
مطلبی دیگر از این نویسنده
یه چالش جدید!
مطلبی دیگر در همین موضوع
باید این چادر ماتمزده را برداریم
بر اساس علایق شما
اگر دنبال کمکهزینه تحصیلی هستید (Scholarship)(Fund)