ویرگول
ورودثبت نام
?ضُحی?
?ضُحی?
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

برکت

مادربزرگ همیشه میگفت:《 خدا به زندگیت برکت بده مادر》
آن وقت ها بچه تر بودم و از درک این دعا عاجز
هروقت مادر بزرگ این دعا را برایم میکرد، متعجب به صورت چروکیده‌‌اش خیره میشدم....

کمی که بزرگتر شدم این دعای به ظاهر عادی و از روی عادتِ مادر بزرگ، دیگر مرا متعجب نمیکرد
میگفتم: پیر است دیگر...خواسته یک دعایی برای نوه‌ی مغزِ بادامش بکند که خاص باشد و ماندگار
یک روز درگیر کارهای روزمره بودم و سرم شلوغ بود
مدام به اینور و آنور میدویدم
مادر بزرگ گفت: 《خدا به زمانت برکت بده مادر》
لبخندی تلخ و سرسری به او زدم و به کارم ادامه دادم
همه چیز خیلی خوب پیش رفت و همه کارهایم را به خوبی انجام دادم
از عملکرد خود راضی بودم، وقت آن بود که کمی استراحت کنم
دراز کشیدم و به ساعت خیره شدم!
به یکباره خشکم زد
چطور ممکن بود تمام کارهایم را تنها در یکساعت انجام داده باشم؟!
آن هم با دقت و ظرافت و به بهترین شکل
ناگهان صدای مادر بزرگ در ذهنم پیچید《خدا به زمانت برکت بدهد مادر》
برکت....
چه غریبِ آشنایی
واژه‌‌ای که سال ها شنیدم ولی هرگز درک نکردم
اما امروز این من بودم که برکت را لمس کردم
برکت همیشه در ثروت نیست
گاه برکت در زمان است گاه در عمر
گاه در عشق است گاه در پول
برکت چیز عجیبی‌ست
در عمر که باشد، بذر عاقبت‌بخیری میکارد
در عشق که بیاید، میوه‌ی وفادارای میدهد
و در ثروت که رخنه کند، ریشه‌ی بی‌نیازی بر میتابد

اکنون میفهمم که چرا مادر بزرگ، همه دعای خیر خود را در یک کلمه جا میداد
《برکت》

امیدوارم خدا به زندگیتون برکت بده?

✒معصومه حکیمی

برکتمادر بزرگزمان
??وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ? ?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید