خانه پدری فیلم ده سال توقیف شده کیانوش عیاری داستان خانواده ای را در مقاطع مختلفی از تاریخ ایران روایت میکند و نشان میدهد چه ظلم و فشاری بر سر زنان این سرزمین در طول تاریخ آورده شده است.
بعد از این همه سال که فیلم اکران شد من فرصت دیدن آن را نداشتم، چون اکران فیلم بسیار محدود بود و در بسیاری از شهرهای ایران فرصت اکران پیدا نکرد. اگر بخواهیم تعارف را کنار بگذاریم فیلم خانه پدری عملا اکران نشد.
وقتی فیلمی در ساختار سینمایی کشور ما به هر دلیلی توقیف میشود به دلیل یادآوری تجربیات گذشته که همواره فیلم های خوب و خوش ساخت توقیف میشد (مثل آثار بیضایی) این تصور در جامعه دوستداران سینما به وجود میآید که اگر فرصت اکران فیلم توقیف شده پیش بیاید باید انتظار اثری درخور تماشا را داشته باشیم، اما به نظر میرسد سالهاست این تصور رنگ باخته و در مورد فیلم "آشغال های دوست داشتنی" محسن امیریوسفی و حالا "خانه پدری" کیانوش عیاری به عنوان نمونه های شاخص و چندین نمونه گمنام تر دیگر به ما (به عنوان بینندگان) ثابت شد که هر فیلمی که توقیف میشود لزوما فیلم خوبی نیست.
به هرجهت من فرصت دیدن خانه پدری را در یکی از سالن های پردیس چارسو پیدا کردم، در ابتدا صحنه هایی را دیدم که انتظار دیدنش را داشتم و احتمالا یکی از اصلی ترین دلایل توقیف فیلم هم همین صحنه بود، بعد از گذشتن از (القای) حس ترس و هیجان اولیه فیلم در توالی زنجیره ای اتفاقات مشابه (در ایده) و متفاوت در رخدادها افتاد. همواره همه چیز تکرار میشد و خلاقیت خاصی در داستان هر اپیزود از فیلم دیده نمیشد.
نمادگرایی بیش از حد عیاری از چارچوب فیلمش بیرون میزند، همه چیز معنای دیگری دارد، حیاط، زیرزمین، فرش ها، مردان و در نهایت زنان. اصرار برای این همه نمادگرایی و تلاش برای به رخ کشیدن اینها را درک نمیکنم. بخاطر تکرار بیش از همه عناصر در فیلم که در پاراگراف قبلی هم اشاره شد این نمادگرایی علاوه بر اینکه توی ذوق میزند به سمت لوث شدن هم میرود.
از طرف دیگر اما کیانوش عیاری زبده است، در اندازه خودش ویژگی های تکنیکی فیلمش از بیشتر فیلم های بدنه سینمای ایران بالاتر و بهتر است و اگر این موضوع که این فیلم سال ها قبل ساخته شده را در نظر بگیریم متوجه بلوغ فیلمسازی کیانوش عیاری (در سطح خودش) میشویم، اما فقط داشتن توانایی تکنیکی و همچنین دغدغه و ایده ارزشمند برای ساختن فیلم کافی نیست، روایت خطی و خسته کننده، تکرار حوادث در شکل های متفاوت و تصاویر استعاره ای غلو شده تمام نکات ارزشمند ساخته مظلوم عیاری را از بین میبرند.
در مورد بازی های بازیگران فیلم هم به غیر از "مهدی هاشمی" بازی سایر بازیگران مخصوصا همان دختر قربانی ابتدای فیلم بازی های باورنکردنی و خامی به نظر میرسند. حالا اگر فیلمنامه نه چندان خوب و عمیق فیلم را در کنار بازی های نامناسب بازیگران برای اجرای آن بگذاریم، تلاش عیاری با تمام توانایی هایش برای کارگردانی این اثر کافی به نظر نمیرسد.
در نهایت،بله، تقلا و کوشش عیاری چه در ساخت و چه برای اکران این فیلم ستودنیست، او با جسارت سراغ موضوعی میرود که فیلمسازان امروز ایرانی اگر بر علیه اش فیلم نسازند کمتر حتی به فکرشان هم خطور میکند که به غیر از نکبت موضوعات دیگر اجتماعی نیز برای ساختن فیلم وجود دارند که میتوانند سراغش بروند. اما همانطور که این سیاهه سعی داشت بر آن تاکید کند خانه پدری فیلم کاملی نیست.