نوشته‌های کوتاه دربارهٔ همه چیز
نوشته‌های کوتاه دربارهٔ همه چیز
خواندن ۱ دقیقه·۸ ساعت پیش

خدا با ما نشسته چای می‌نوشه

خداوند در سوره فرقان می‌فرماید:
«کسانی که امید و ایمان به دیدار ما ندارند گویند: چرا فرشته‌ها بر ما نازل نمی‌شوند؟ چرا پروردگارمان را نمی‌بینیم؟
حقیقتاً خود را بزرگ پنداشته‌اند و گستاخی را از حد گذرانده‌اند.»
و خداوند در جای‌جای این کتاب فرموده‌اند که انسان عجول است، بی صبر است، ناسپاس است و ...
انسان با این همه ضعف و ناتوانی همیشه خود را بزرگ پنداشته‌.
می‌خوام بگویم اگر شما به دیدن فیلم و تئاتری می‌روید آیا از قبل داستان آن را می‌دانید؟ آیا لحظه به لحظه آن را دنبال نمی‌کنید تا انتها؟ آیا همین ندانستن زیبا نیست؟ پس چرا درباره خدا اینگونه به دنبال دیدن هستیم؟ آیا زندگی تمام شده است؟ آیا اگر ببینیم چه می‌شود؟ آیا این ندیدن نیست که زندگی و بودن را رازآمیز کرده است؟
و من می‌خوام بگویم که ما هر لحظه در حال دیدن هستیم.
شما وقتی فیلمی می‌بینید از لحظه لحظه آن و بازی بازیگران و داستان فیلم و دیدن لوکیشن‌ها و جذابیت‌های بصری در حال لذت بردن هستید. مثل سِرمی که آرام آرام به شما تزریق می‌شود و یا غذایی که آرام آرام می‌جوید و می‌خورید و خیلی مثال‌های دیگر. آیا شما از این به آرامی دیدن و چشیدن لذت نمی‌برید؟ آیا اگر زندگی روی دور تند بود لذت می‌بردیم؟ آیا اگر مثلا بعد از شب سریعاً روز میشد حالمان بهتر بود؟
همه چیز در اکنون مثل یک نمایش زنده در حال رخ دادن است. هر لحظه جادویی است تکرار نشدنی.
می‌شود خدا را هم ندید و هم به شدت دید.
و ایمانی که نادیده باشد ایمان است. ایمان دیدنی که دیگر ایمان نیست‌.
و مگر خدا نفرموده مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آن جا است!
یا اینکه گفته ما به او از رگ قلبش نزدیک‌تریم!
خدا با ما نشسته چای می‌نوشه

م.راد

خداایماناکنون
داستانک، دل‌نوشته، آزادنویسی، نقل قول
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید