فاطمه اسفندی
فاطمه اسفندی
خواندن ۱ دقیقه·۲ روز پیش

ساکت بودن!

سکوت.

چند روزیست که سکوت در ذهنم جریان دارد! اما سخن بسیار دارم. زمانی بود که سخن بسیار داشتم اما سکوت می‌کردم و حال... نمی‌دانم

بی‌خیال اصلا نمی‌دانم چرا دارم کتابی می‌نویسم؟ روز شنبه تولدم بود و۲۵ ساله شدم! امسال اولین سالی بود که کسی برام تولد می‌گرفت! از دانش‌آموزام گرفته تا اعضای خانواده‌م. البته خواهرم به تنهایی...

می‌دونی تو خانواده ما همچین رسمی نیست که برای اعضای خانواده کیک و تولد و سوپرایز بگیریم! همین که تولد همدیگه رو تبریک بگیم برای همدیگه‌مون، خوشحال کننده‌س.

در مورد ۲۵ سالگی توی دفترم نوشتم که اگر تا این سن ازدواج کردم که هیچ!‌ اگر نکردم باید برم راهم رو ادامه بدم یا پیدا کنم یه همچین چیزی! چرا این رو می‌گم! ؟ چون ذهنم رو درگیر کرده!



کار زیاده و فرصت کم. من هنوز دنبال پیدا کردن راهی هستم که کارهام رو زودتر، سازمان یافته‌تر، و بهتر انجام بدم. اره درسته هوش مصنوعی اومده و فلان و بیسار ولی احتمالا برا من خوب کار نمی‌

اصلا ولش کن اینها همش بهانه‌س. من حاال ندارم ازش استفاده کنم.

سن ازدواجهوش مصنوعیکیک تولد
یک کتابخوان مبتدی... یک معلم تازه کار...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید