فاطمه اسفندی
فاطمه اسفندی
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

هر چی دوست دارم می‌نویسم!

یک هفته بعد. از خودت می‌پرسی هفته پیش چه کار کردم و باز همون کارهای هفته پیش رو ادامه میدی؟ آیا به جایی می‌رسی؟ اصلا می‌خواهی به جایی برسی‌؟ اون جایی که می‌خوای کجاست؟ اینا رو برای خودت مشخص کن تا بتونی به زندگی ادامه بدی.



هر روز هروز که من یک جمله از کتاب عربی دبیرستان و راهنمایی رو برای بچه ها ترجمه می‌کنم، یک نفر هست که خوندن عربی رو زیر سوال ببره و بقیه بچه ها هم باهاش همراهی و همذات/همزاد پنداری بکنند. منم هر بار بهشون می‌گم؛ که عربی خوندن جزئی از قانون کشور ماست، عربی خوندن در حافظه ما تاثیر گذاره و از این قبیل دلالیل. اما امروز علاوه بر زبان عربی، تاریخ و ادبیات رو زیر سوال بردن... شما ای دانش‌آموزان که نگاه‌تون به کره و ژاپن و کشور های اروپایی هست، و همیشه خودمون رو با اونا مقایسه می‌کنید،‌ آیا متوجه نیستید که اون ها همین رو می‌خونند.

بهشون گفتم فقط نخونید، تاریخ رو تحلیل کنید، بگردید توی زندگی روزمره وقایع رو تعمیم بدید. و دیگه نمی‌دونم چی گفتن.

نمی‌دونم چرا بچه ها میخوان بیسواد بمونند؟ چرا دیگه حس شیرین آگاهی رو درک نمی‌کنند، چرا نمی‌خوان به اعماق رازهای سر به مهر تاریخ سفر کنند؟

میدونی یک چیزی هم هست اینکه، الان همه دیداری شدن! اما معلم زمانش کمه، درسش زیاده و باید به بودجه بندی برسه و همه مدارس امکانات پخش یا کلاس هوشمند رو ندارن!

یا اصلا خودم رو بگم، من نوعی به عنوان یک معلم اون قدر وقت و حوصله‌ش رو ندارم که محتوا آماده کنم. خیلی دلم میخواد اما هنوز راه نیفتادم. هنوز

بیخیال منم دارم بهانه میارم. ولی میخوام برای باب های ثلاثی مزید برای بچه ها محتوا آماده کنم. چون سخته و نوشتنش هم وقت می‌بره و اگر باشه خیلی بهتره.



از سال ۱۴۰۱ که عضو ویرگول شدم، دوست داشتم خاطرات روزهای معلمی‌م رو بنویسم. و حتی براش عکس هم می‌گرفتم مثل چهارشنبه هفته پیش! اما این اهمال کاری یکی دو سال طول کشید تا الان که دارم می‌نویسم. تقریبا به طور مرتب. خوبه.

خیلی حرف و دردِ دل دارم ولی حرف زیاده و حوصله کم!

اهمال کاریروزمره نویسی
یک کتابخوان مبتدی... یک معلم تازه کار...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید