نگاهش میکنم....
او هم مرا نگاه میکند.....
نه او آدم نیست.....
بلکه پرنده ای کوچک است.....
چند لحظه در چشمانش نگاه میکنم ....
تصمیم میگیرم زیبایی اش را وصف کنم ...
کاکل زردش .....
لپ های قرمزش....
چشمان سیاهش ....
و حتی مژه های ریز کوچکش ....
پر های سفیدش ....
و دم طوسی رنگ بلندش....
به من لبخند می زند ....
البته که پرنده ها نمی توانند لبخند بزنند ولی از چشمانش میفهم که لبخند می زند:)
و از من میخواهد سر کوچکش را نوازش کنم .....
در ذهنتان تصورش کنید .....
او چه پرنده ای است ؟
پ.ن: یه جورایی این یه تمرین برای من محسوب میشه ، اگر بفهمین دارم به چه پرنده ای اشاره میکنم؛ یعنی من موفق شدم چیزایی رو که میبینم به درستی تو نوشته هام توصیف کنم.
همین ،❤️!