مورد بحث در این جمله گنجانده میشود که : « چرا افراد با دانسته های یکسان در یک موضوع نتایج متفاوت به دست می آورند ؟ »
1 - شما و دوست چاقتان که دیابت دارد به یک مهمانی میروید و هر دو محو شیرینی ها میشوید و اشتراک نظر و اگاهی دارید که شیرینی خوش مزه است و باعث افزایش قند میشود، به طبع شما از خجالت شکمتان در خواهید آمد اما دوستتان به حسرت تماشا خواهد کرد. از این داستان فرضی میتوان نتیجه گرفت که برای استنتاج یا نتیجه گیری صرفا دانایی و آگاهی نیاز علت نیست و معیار هایی هم در این پشت دست های پشت پرده هستند.
2 - کودکی در بازار در مقابل فروشگاه اسباب بازی فروشی می ایستد و میخواهد تا با فشار اوردن به پدر خود او را مجبور به خرید اسباب بازی مورد علاقه اش بکند، پدر میداند که فرزند او چه میخواهد و کودک نیز متوجه است که چه چیزی را میخواهد، در این هنگام موقع استنتاج کودک تنها به معیار خواستن و علاقه خودش تاکید میکند اما پدر دایره گسترده تری از معیار هارا در بر ذهن میگیرد مانند : تربیت و فرهنگ ، پول و درامد، زمان، اولیت کار های پیش رو، نیازمندی های واقعی پسرش و در نهایت این بحث اگر پدر مایل به خریدن نشود فرزند بدون توانایی دیدن و درک چرایی این تصمیم ان را به بد ذات بودن پدرش ربط میدهد ( نه خیلی جدی حالا ).
3 - شما و همکارتان در طی یک بحث برای انتخاب فناوری مناسب برای پروژه شرکت حضور دارید سمت شغلی شما با همکارتان متفاوت است، مجری بحث شروع به معرفی لیستی از فناوری های موجود در بازار میکند.
سمت شما مدیر توسعه محصول و سمت دوستتان حسابدار است، مولفه های مهم تر برای شما در انتخاب طراحی زیبا، آسان بودن است اما برای همکار حسابدارتان به هیچ وجه طراحی و پیچیدگی اهمیتی نداره و فقط دنبال قیمت کمتر در ازای کاربری است در نتیجه هر دوی شما آگاهی لازم را دارید اما در این بحث به نتیجه ای هرگز نخواهید رسید مگر با استبداد و کوتاه امدن شخص دیگر.
صرفا اطلاع داشتن منجر به نتیجه مقصود منظور نمیشود. معیار هایی پنهانی نیز وجود دارند که در استنتاج موثر هستند هر گاه در شروع بحث حدس زدید گفت و گو به بیراهه کشیده میشود به صورت جدی با طرف خود سر مولفه هایی هر کدام برای بحث کردن بحث کنید اگر سر اشتراک معیار ها به توافق برسید قطعا در بحث اصلی نیز به سرعت به نتیجه میرسید.
زوجی به تازگی ازدواج کرده اند و بر سر لانه عاشقانه بخت خود بحث میکنند، معیار های همسر : تعداد اتاق خواب بیشتر، لوکیشن(مکان) تاپ، آپارتمانی بودن و ... میباشد اما معیار های شوهر : هزینه کمتر، نورگیری خانه( برای کمتر کردن مصرف)، دنج و در دسترس بودن به محل کار و مرکز شهر و از این قبیل میباشد. تا زمانی که این زوج معیار های مشترکی را برای خرید خانه مشخص نکنند به هیچ وجه به اجماع بر سر این بحث نمیرسند و در نهایت موجب دلخوری شخص مقابل میشود اما زمانی که به صورت روشن با هم دیگر سر مولفه ها و معیار های یکدیگر گفت و گو کنند میتوانند با درک متقابل همدیگر به نتیجه ای مطلوب و خوشایند هم برسند.
خلاصه این ایده هم استثنائاتی دارد که منطقی نیز میباشند، دو فرد در فضای مجازی با یکدیگر بر سر تاریخچه جنگ هایی که کشور های این دو شخص با یکدیگر کرده اند بحث میکنند و از جنایت های جنگی میگویند، هر دو طرف معیار های یکسانی دارند : میزان کشته شدگان، حد و میزان جنایت، طرف حق اما دچار سوگیری و طرفداری هستند چرا که هر کدام اعمال کشور خودش را تایید و اعمال دیگری را محکوم میکند.
نظرات خودتون و مثال های مشابه دیگه ای که براتون جالب هست رو حتما کامنت کنید.
خرم و پیروز باشید.