13. گیلان :
- گیل ها یا گِل ها، نام مردمی است که از دیرباز در گیلان کنونی زندگی می کردند و نام خود را به این دریا داده اند.
- نام های گیلان، گیل، بحرالجیل و جیلی را به این دریا داده اند.
- از دریای گیلان در شاهنامه یاد شده است.
14. قزوین :
- قزوین یک کانون فرهنگی عظیم بود که به لحاظ نزدیکی به دریای شمال ایران، این دریا در برهه ای از زمان با این نام خوانده می شد.
- بعدها به دلیل اینکه کانون تمدنی دیگرب در نزدیکی این دریا وجود نداشت، غربی ها آن را کاسپین نامیدند که در واقع همان قزوین است.
- در کتاب المنجد، لغت نامه دهخدا و دایره المعارف اسلامی نیز دریای شمال ایران به نام دریای قزوین آمده است.
- نام فارسی قزوین، "کشوین" است. دو نظریه در مورد این نام وجود دارد؛ ممکن است دگرگونه "دزپین" – به معنی دز پایین – و یا دگرگون شده واژه کاسپین باشد.
15. کم رود :
- در بُندِهِشن کتاب زرتشت، در سفر تکوین، که به زبان پهلوی نوشته شده، نام دریای شمال ایران "کم رود"، "کم روت" یا "کام رود" آمده است.
- به گفته کریم کشاورز، نویسنده کتاب گیلان ، به این دلیل که از سمت شرق تعداد رودهایی که وارد این دریا می شوند اندک است، آن را کم رود خوانده اند.
16. اَکفوده (بر وزن افزوده) :
- در دوران ساسانیان، نام های "دراه اکفوده"، " زراه اکفوده" و "اکفوده دریا" برای دریای شمال ایران استفاده می شد.
- در کتاب التدوین فی احوال جبال شروین نوشته اعتمادالسلطنه نیز آمده است که در زمان سلاطین ساسانی این دریا اکفوده دریا یا درایا اکفوده نامیده می شد ( درایا همان دریاست و اکفوده بادکوبه/باکو می باشد).
- حمزه اصفهانی بر این باور بود که در سده 13 میلادی، ایرانیان این دریا را "دراه اکفوده" یا "اکفوده دریا" می نامیدند.
17. هولزوم/ گلزوم :
- در نوشته های دُن ژوآن پرشیا (دُن ژوآن اوروج – بک بیاتی)، یک مقام برجسته پرشین (1560-1640)، از دریای شمال ایران با این نام یاد شده است.
- روی نقشه ای که توسط محققین اروپایی کشیده شد نیز این نام آمده است ( آ.آ اولریوس 1647 ، ور.اوتنز (1723).
- در نوشته های دُن ژوآن پرشیا نام گلزوم نیز برای این دریا آمده است.
18. قُلزُم :
- به معنی دریای سرخ – ان ناساوی و شرف الدین یزدی (مورخ) در قرن 14 و 15 میلادی از این اسم برای ارجاع به دریای شمال ایران استفاده می کردند.
- دریا نوردان ایرانی (پرشین) به دریای شمال ایران نام قُلزُم داده شده بود.
- این اسم در کتاب راهنمای دریانوردی نوشته احمدبن مجید آورده شده است (قرن 15م). وی این دریا را دریای سرخ غیر عربی نامید.
- پروفسور دگویه معتقد است این نام گذاری اشتباه بوده و قلزم، بحرالاحمر(دریای سرخ/خلیج عرب) است.
19. پهلوی (به معنای پارتی یا مردم سرزمین پارت):
- از آنجا که این دریا در شمال، غرب و در کنار سرزمین پارت، یکی از ساتراپی های هخامنشی قرار گرفته است، مردم این سرزمین را پهلوی و این دریا را دریای پهلوی میخواندند.
- دُرن نیز در کتابی که در سال 1875میلادی درباره دریای شمال ایران نوشته است، این نام را برای آن به کار برده است.
20. گرجستانی(جئورجیا) :
- ادریسی (جغرافیادان قرن 16) این دریا را گرجستانی نامید.
21. باب / باب الابواب :
- نام شهر دربنت در سده های میانه، که در نزدیکی شروان و در کرانه غربی دریا قرار داشت.
- این نام گذاری در کتاب های اعلاق النفیسه ابن رُسته و تقویم البلدان ابوالفدا آمده است، بعدها به دلیل از بین رفتن شهر دربند یا باب الابواب، این نام فراموش شد.
22. دریای دربنت:
گرفته شده از نام بندر دربنت (شهری در روسیه)
23. سی های ( به معنی دریای غرب) :
تاریخ نگاران چینی سده نخست میلادی، دریای شمال ایران را با این نام خوانده اند.
24. خزر :
- نام دریای شمال ایران در آذربایجان - گرفته شده از "خزری ها"، اقوام ترکی که از قرن 5 تا 10 میلادی در ساحل این دریا ساکن بودند.
- عده ای بر این باورند که نامیدن دریای شمال ایران به نام دریای خزر، درست به نظر نمی رسد، چون مردمی بودند که در حدود هزار سال پیش از بین رفتند و اثری از آن ها بر جای نمانده است. (کشور خزر در نیمه دوم سده دهم میلادی ویران شد، و خزرها دسته دسته پراکنده شدند.)