خیلی آرام و بیسروصدا اتفاق میافتد!
گاهی آنقدر درگیر میشوی که نمیبینی تا چه اندازه وابسته شدهای! وابستگیای که باعث آسیبپذیریات شده است.
چون این یک قانون است:
به هر میزان وابسته شوی، به همان میزان آسیبپذیر میشوی!
در این نوشته می خواهم به شما تقلب بدهم!
این هفت ویژگی را در خودت چک کن و ببین تا چه حد در رابطۀ عاطفیات وابسته شدهای؟
همه چیزت او شده است! فقط به احساسات و نیازهای او فکر میکنی! و در این راه زیادهروی میکنی. خبر بد این است که آدم در این مواقع، اصلاً نسبت به این اتفاق آگاه نیست! پس توصیه می کنم به بازخورد اطرافیانت که دلسوزت بودهاند و هستند بیشتر توجه کنی.
نمیتوانی از تنهاییات لذت ببری!
نمی توانی در تنهاییات مفید باشی و راه سازندگی را در پیش بگیری!
هرگونه رفتار، اتفاق یا ارتباط جدیدی در طرف مقابل که برایت ناآشنا باشد، حسادتات را برمی انگیزد و احساس امنیت تو را به هم میریزد! دوست داری فرد مقابل و زندگیاش کاملاً در کنترل تو باشد و هر حرکت اضافه را تهدیدی برای خودت میدانی!
دیگر نه کلاسهایت را ادامه میدهی!
و نه به علایقات میپردازی!
انگار زندگی فردیات دگرگون شده است!
یادت رفته است که می خواستی کجا باشی و میخواستی کدام هدفها را تیک بزنی! به طور کلی آیندهات را فراموش کردهای و پیوسته در نگرانیها و حالِ بد کنونیات غوطهور شدهای!
اینکه کجا میرود! چه میکند! با چه کسی ارتباط دارد و چگونه زندگی میکند مهمترین موضوع زندگیات شده است!
میشود گفت ماحصل آن 6 ویژگی قبلی این آخری است. اینکه به طور کلی حالت خوب نیست و پیوسته احساس نگرانی میکنی!
اینکه حالا چه باید بکنی خیلی بستگی به این دارد که چرا اینقدر وابسته میشوی!
مثلاً اگر عزت نفس پایینی داری، قطعاً باید روی عزت نفسات کار کنی و بهبودش ببخشی.
یا اگر الگوهای اشتباهی از رفتار عاطفی از پدر و مادرت به ارث بردهای، باید با کمک یک متخصص بررسی کنی و حلاش کنی.
در هر صورت و به هر دلیلی که باشد، تجربه به من ثابت کرده است که معمولاً به تنهایی نمیتوانیم از پس این مشکل بربیاییم، مخصوصاً اگر یک مشکل تکرارشونده در ما باشد.
توصیۀ اول و آخر من به شما، کمک گرفتن از یک متخصص است.
همین...
محمدجعفر زاهدپور<br/>یک روانشناس