Mohamad Javad Asadi Gowki
Mohamad Javad Asadi Gowki
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

عاشقانه ای برای مادرم...

بقلم: #محمدجواداسدی_گوکی (#همسایه_دیواربه_دیوارکویر)

" بنام هو وبه یاداو"

وقتی که صورتم پرازجوش غرورجوانی بودبانگ برمادرزدم...

دل؛آب؛شفته شد...

به گوشه ای نشست وگریان چنین گفت:

"پدرت درست نکرده مرگش بشه.منم نزاییده مرگم"

...س و...ونم ورخاک لحد.

??

یک روز رفتم ببینمش...

دیدمش.

خمیده.توخم کوچه

تکیده.تکیه به دیوارداده

دست به سینه.توسینه کش آفتاب...

وای مادرم...

??

آنچه که درپی میآید،

نه شعره،

نه حماسه است،

نه چامه است ونه چکامه...

بغض نامه ای است دررثای ویرانی یک بنا، به شکوه وزیبایی

قلعه فلک الافلاک، که روزگاری عقابان تیزپرواز سودای لانه گزینی برفراز آن را داشتند اما اینک ویران ترازویران، جولانگه ای گردیده ازبرای عرض اندام زاغ وزغن ...

آنهمه شکوه اینک چونان گلستانی زخم خورده ازتطاول خزان وسرمای سوزان زمستان، درپیش چشمان آدمی ،رنجش استخوان سوز است.

برای تو وبخاطر تو سرودم. عاشقانه ای ازبرای تو، #مادر

سروده ای از وباصدای

همان فرزند نااهلت، _محمدجواد _?

☘ https://t.me/golbafkerman/3714

#محمدجواداسدی_گوکی

#همسایه_دیواربه_دیوارکویر

#عشق

#مادر

#محبت

#کرمان

محال است که فصل دلتنگی ماآدمهارابشه پایانی براش متصورشد.آخه قلب ماآدمهاراتوقفس سینه قراردادند .(محمدجواداسدی گوکی)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید