امروز فیلم «آغوش باز» ساخته بهروز شعیبی را دیدم. فیلم به شدت از آن شعیبی دغدغه مند و ریزبین فاصله گرفته است. شعیبی «طلا و مس» کجا و شعیبی «آغوش باز» کجا؟
اما در مورد فیلم، فیلم یک درام خانوادگی متوسط است که توانسته فضای کلی را دربیاورد. پیچدگی خاصی ندارد و به شدت پیش بینی شدنی است. خرده داستانها در داستان اصلی سردرگم هستند و گاها اضافه به نظر میرسند چون منطقی به نظر نمیرسد. مثل داستان پیرمرد و پیرزن. دیالوگها خیلی مواقع خسته کننده و توی ذوق زننده بود، به خصوص نقل قولهای پرتکرار! همچنین روابط در این فیلم به خوبی شکل نمیگیرد و چند پاره است. نه رابطه مشکل دار بین خواننده و همسر غیب شده اش درست شکل گرفته و نه رابطه بین تهیه کننده کنسرت و نامزدش. حضور ناگهانی استاد تهیه کننده و سکانس های کوتاهی که به جای منطق به شعبده بازی میماند. سکانس هایی اغراق شده و کارت پستالی که فقط زیباست. بازی ها به جز بازی های نسبتا خوب احترام بروند و آقای هاشمی به شدت بد است.
در کل فیلمی متوسط رو به پایین اما سرگرمکننده که مناسب زمان حال نیست. این فیلم میتوانست در دهه های پیشین مخاطب زیادی بگیرد.
امتیار: 2.5/10