سلامتی از هر چیزی مهمتر است. این را لااقل همه ما از دوران کرونا به بعد با پوست و گوشت و استخوان لمس کردیم. این جمله اما وِرد زبان آقای میم است. آقای میم هفتاد و اندی ساله است. مسیحی است و معتقد است فقط زمانی این جمله را میفهمیم که سلامتی از زندگیمان رخت میبندد. تازه آن وقت است که همه غم و غصههای دیگر زندگی یک شوخی بزرگ و گذرا میشود. من کمی با تردید این جمله را قبول دارم... اما خب به هر حال آقای میم سرد و گرم روزگار را بیشتر از من و خانوم سین که مهماناش هستیم چشیده. خانوم سین دوست آقای میم است. من هم چند بار در سال به صرف عصرانه و قهوه ارمنی مهمان آقای میم میشوم. مثلاً سال نو خودشان، سال نو ما، سالگرد تولد خانوم سین و... مناسبتهای همیشگی است. حالا این وسط رندوم چند مرتبه دیگر هم ملاقاتاش میکنم. آقای میم مردی استوار است. بازنشسته است. زندگی آرامی دارد یا اینطور به نظر میرسد. به من میگوید خانومِ شیرین. برایم تعریف میکند: امروز رفتم کلیسا... به یک نفر قول داده بودم برایش شمع روشن کنم. شمع روشن کردم و به مریم مقدس گفتم اگر نیتاش مثبت است خودت یک کاری برایش بکن. در ادامه توضیح میدهد: اگر نیت خوبی نداشته باشد چرا من با دستهای خودم برایش شمع روشن و سپس دعا کنم؟! از استراتژی جالبش در مورد نحوه دعا کردن برای آدمها خندهام میگیرد.
آقای میم از دو لاکپشت داخل یک آکواریوم کوچک نگهداری میکند. بهم میگوید حیوان خانگیام را دیدی؟ تازه گرفتماش. چون لاک پشت خوب است. بعضی حیوانها یک بوی خاصی دارند، اما لاکپشت خوب است... فکرش را که میکنم شاید هم زندگی آقای میم کسالت بار است و نه آرام... اما سکوت خانهاش یک جوری است که تو را از دغدغههای همیشگی زندگی حتی شده برای ساعتی جدا میکند. آقای میم سختیهای زیادی کشیده. زندگی پر تلاطمی داشته. الان به قول خودش تنها ۲-۳ دوست صمیمی دارد. میگوید همین تعداد کافی است. آقای میم یک ریش پروفسوری مرتب دارد. همیشه روی میز خوراکیهایش گاتا دارد. همیشه علاوه بر آنها که روی میز است، از داخل کابینتِ آشپزخانه شکلاتهای دیگری هم میآورد تا سورپرایزت کند! همیشه در ابتدا با چای دارچین، هل و میخک از ما پذیرایی میکند و مرحله آخر مربوط به قهوه است. آقای میم مرد قانعی در زندگی است. آقای میم اما سوپر استار زندگی خودش است. یک شخصیت یکتا که فقط مختص آقای میم است. با اینکه پیر است اما غُرغُرو نیست! آقای میم هم مثل هر آدم تنهای دیگری احتیاج به محبت دارد، او برای این موضوع هم مناعت طبع و عزت نفس بالایی دارد. خانه آقای میم در یک کوچه بن بست است که چند خانه بیشتر ندارد. یکی از خانههای دنج و کوچک متعلق به آقای میم است. نظم، حرف اول را در خانه آقای میم میزند. انقدر که هر چیزی جای خاص خودش را دارد. قفسه قرصها به قدری مرتب است که انگار هیچ وقت قرصی از لا به لای آنها بیرون کشیده نشده است. همه قرصها دسته به دسته و مرتب در جای خود قرار دارند. دیدن آقای میم در آخرین تعطیلی بعد از شروع سال کاری جدید یک موهب بود.