شبی میروم از یادت/آن شب رفته ام از دنیا
شمایید و یک یادگاری/که آن هم پوسیده است حالا
شبی میروم از دنیا/غذایی لذیذ از آن کرمها
شما مانده و جهانی ناهمگون/تیرو طوفانش فراوون
نه مادری بیاد فرزندش/نه فرزندی بدنبال مهر او
شبی میرم که دیگر غم نبینم/قرار شده ک از این پس درد نبینم
تا هستیَم هست زیبایی و بخت است/آن وقت هم روم درسیست
یا دنیا دوباره در جهل است
یا پایانش همان وقت است
لعنت به این دل افسرده، غمگین و خسته و آزرده
که با این همه بدی و دردمندی باز هم دعا برای قومش خوانده