وقتی که داشتم زمان روز کنکور رو میدیدم که توی کمدم چسبوندم که فقط ۳ روز مهلت دارم ، دوتا حس تو وجودم بود.یکیش استرس و یکیش هیجان?هیجان واسه اینکه از ذوق برای اولین بار رفتن به جلسه کنکور رو میخواستم تجربه کنم اولی هم اینکه میترسیدم اگه خدای نکرده اون رشته ای که مد نظرم هست در نیام چیکار بکنم??.خلاصه روز کنکور فرا رسید و من افتاده بودم دانشگاه تبریز دانشکده برق و کامپیوتر?. خلاصه اون چهار ساعت عذاب آور تموم شد و از دانشگاه بیرون اومدم و مامانم ازم پرسید چطور بود کنکور ؟ منم یدفعهای گفتم مغزم خیلی درد کرد و میکنه (یعنی سخت بود و معمولی هم بود)خلاصه ما دادیم و هنوز جواباش نیومده که اونم گفتن اواخر مرداد . خدا کنه اون چیزی رو که میخوام قبول شم و خانوادم و شاد کنم☺️✨ ولی اینم بگم که روز کنکورم صبحش هوا عالیه عالیییی بود بعد از ظهر من با اخم داشتم راه مبرفتم اونم با یونیفرم مدرسهام??۲۶ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۷ دقیقه به وقت مشهد?✨
۲۲
۲۶هه