خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی - فرهنگی تلقی می شود که دارای یک ساختار پیچیده است که به وسیله آن اشکال مختلفی از ارتباط بروز می کند. اعضای این سیستم با هم رابطه ای عمیق و چند لایه دارند.
خانواده درمانی، نوعی از روان درمانی است که میتواند به اعضای خانواده در بهبود ارتباط و رفع درگیریها و تنشها کمک کند. این روش، اغلب درمانی کوتاه مدت است. در جلسات مشاوره، ممکن است تمام اعضای خانواده، یا تنها برخی از اعضا، که توانایی شرکت در این جلسات را دارند، شرکت کنند. برنامه درمانی، براساس شرایط و وضعیت خاص هر خانواده متفاوت خواهد بود. این جلسات، به یادگیری مهارتهایی میپردازد که به تعمیق روابط بین اعضای خانواده و گذر از زمانهای پرتنش و سخت کمک میکند.
زوج درمانی، اصولا برقراری رابطه صمیمانه می تواند، هم منابع لذت و در عین حال، هم منبع ناراحتی را به دنبال داشته باشد. تعارض ، مشکل و اختلاف نظر ، به صورت کاملا طبیعی و جدایی ناپذیر در هر رابطه ای طولانی و متعهدانه وجود دارد، اما چنین مسائلی نباید در صمیمیت زوجین اثر منفی بگذارد . روان شناس زوج درمانگر، وجود عشق سالم در هر رابطه ای را اساسی می داند زیرا که وجود فهم متقابل و همدلی کمک می کند که زوجین این تعارض ها را به عنوان جزء ناخوشایند زندگی با یک انسان دیگر بدانند . تعهد نسبت به فرد مقابل به هنگام بروز تعارض ها نقش مهمی دارد . در اینجا زوجین می بایست تا مهارت های زناشویی و افزایش صمیمیت را فرا بگیرند تا متعهد شوند که مشکلاتشان را حل کنند ، تفاوت ها را بپذیرند و درباره تعارض ها گفت و گو کنند و هدف نهایی را، حل رضایت بخش مشکلات و تعارض ها و تفاوت ها درنظر بگیرند .
خانواده درمانی میتواند به بهبود رابطه فرد، با همسر، فرزندان یا سایر اعضای خانواده کمک کند. در این نوع درمان، مشاور بر بهبود مشکلات خانواده تمرکز دارد که ناشی از برخی مسائل مانند مسائل مالی، مسائل زناشویی، تنش میان والدین و فرزندان، تأثیر سوءمصرف مواد یا ابتلای یکی از اعضاء خانواده به بیماری روانی هستند.
ممکن است این روش همراه با انواع دیگر درمانهای بهداشت روان به کار گرفته شود، بهخصوص اگر یکی از افراد خانواده، مبتلا به بیماری روانی یا اعتیاد باشد که در این موارد، به سایر درمانهای روانشناسانه و حتی بازتوانی نیز نیاز است.
برای مثال، در صورت ابتلای یکی از اعضای خانواده به اسکیزوفرنی یا اعتیاد، درمانهای فردی، در کنار خانواده درمانی توصیه میشود. اهمیت خانواده درمانی در این است که میتواند به اعضای خانواده کمک کند یکدیگر را بهتر درک کنند و مهارتهای کنار آمدن با یکدیگر را بهتر فراگیرند.
خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی - فرهنگی تلقی می شود که دارای یک ساختار پیچیده است که به وسیله آن اشکال مختلفی از ارتباط بروز می کند. اعضای این سیستم با هم رابطه ای عمیق و چند لایه دارند.
خانواده درمانی، نوعی از روان درمانی است که میتواند به اعضای خانواده در بهبود ارتباط و رفع درگیریها و تنشها کمک کند. این روش، اغلب درمانی کوتاه مدت است. در جلسات مشاوره، ممکن است تمام اعضای خانواده، یا تنها برخی از اعضا، که توانایی شرکت در این جلسات را دارند، شرکت کنند. برنامه درمانی، براساس شرایط و وضعیت خاص هر خانواده متفاوت خواهد بود. این جلسات، به یادگیری مهارتهایی میپردازد که به تعمیق روابط بین اعضای خانواده و گذر از زمانهای پرتنش و سخت کمک میکند.
زوج درمانی، اصولا برقراری رابطه صمیمانه می تواند، هم منابع لذت و در عین حال، هم منبع ناراحتی را به دنبال داشته باشد. تعارض ، مشکل و اختلاف نظر ، به صورت کاملا طبیعی و جدایی ناپذیر در هر رابطه ای طولانی و متعهدانه وجود دارد، اما چنین مسائلی نباید در صمیمیت زوجین اثر منفی بگذارد . روان شناس زوج درمانگر، وجود عشق سالم در هر رابطه ای را اساسی می داند زیرا که وجود فهم متقابل و همدلی کمک می کند که زوجین این تعارض ها را به عنوان جزء ناخوشایند زندگی با یک انسان دیگر بدانند . تعهد نسبت به فرد مقابل به هنگام بروز تعارض ها نقش مهمی دارد . در اینجا زوجین می بایست تا مهارت های زناشویی و افزایش صمیمیت را فرا بگیرند تا متعهد شوند که مشکلاتشان را حل کنند ، تفاوت ها را بپذیرند و درباره تعارض ها گفت و گو کنند و هدف نهایی را، حل رضایت بخش مشکلات و تعارض ها و تفاوت ها درنظر بگیرند .
خانواده درمانی میتواند به بهبود رابطه فرد، با همسر، فرزندان یا سایر اعضای خانواده کمک کند. در این نوع درمان، مشاور بر بهبود مشکلات خانواده تمرکز دارد که ناشی از برخی مسائل مانند مسائل مالی، مسائل زناشویی، تنش میان والدین و فرزندان، تأثیر سوءمصرف مواد یا ابتلای یکی از اعضاء خانواده به بیماری روانی هستند.
ممکن است این روش همراه با انواع دیگر درمانهای بهداشت روان به کار گرفته شود، بهخصوص اگر یکی از افراد خانواده، مبتلا به بیماری روانی یا اعتیاد باشد که در این موارد، به سایر درمانهای روانشناسانه و حتی بازتوانی نیز نیاز است.
برای مثال، در صورت ابتلای یکی از اعضای خانواده به اسکیزوفرنی یا اعتیاد، درمانهای فردی، در کنار خانواده درمانی توصیه میشود. اهمیت خانواده درمانی در این است که میتواند به اعضای خانواده کمک کند یکدیگر را بهتر درک کنند و مهارتهای کنار آمدن با یکدیگر را بهتر فراگیرند.
اصولا ارزیابی و تشخیص بالینی برای درک اختلال روانی بسیار اهمیت دارد، چرا که بدون تشخیص روانی، مطالعه، ارزیابی و درمان اختلال روانی، بسیار آشفته خواهد شد. روانشناسان بالینی به زبان مشترکی نیاز دارند که از طریق آن با هم ارتباط برقرار کنند. به عنوان مثال طبقه بندی ابزاری است که میتواند این زبان مشترک را فراهم سازد. با این حال، تشخیص و طبقه بندی آسیب شناسی روانی همیشه دشوار و مناقشه انگیز بوده است. تشخیص به معنای قرار دادن افراد، بر اساس مجموعهای از علایم مانند، شاخصهای قابل مشاهده نظیر گریه کردن در بیماران افسرده و نشانهها همچون، شاخصهای ذهنی، مانند احساس گناه در بیمار افسرده، یا هر دو در یک طبقه در درون نظام طبقه بندی است. روان شناسان بالینی با استفاده از اصول علمی و روش های نوین روان شناسی که برگرفته از آموزشهای آکادمیک و دوره های حرفه ایست که سپری کرده اند، به درمان افرادی که از مشکلات و اختلالات روانی رنج میبرند، میپردازند. هدف روانشناسی بالینی ارائه یک روش درمانی کارآمد به مراجع است که میتواند ذهن و روان او را بهبود بخشد. و روانشناسان بالینی بنا بر رویکرد خاصی که دارند و بنا بر اینکه از کدام مدل درمانی آن رویکرد استفاده می کنند به درمان بیماران مبادرت می ورزند. که درمانهای شناختی- رفتاری متمرکز بر شناخت و رفتارها، درمانهای روانکاوی و روان پویشی متمرکز بر الگوهای روابط ناخودآگاه ناشی از دوران کودکی، درمان انسان گرایانه، مبتنی بر توسعه ی فردی می باشد.
خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی - فرهنگی تلقی می شود که دارای یک ساختار پیچیده است که به وسیله آن اشکال مختلفی از ارتباط بروز می کند. اعضای این سیستم با هم رابطه ای عمیق و چند لایه دارند.
خانواده درمانی، نوعی از روان درمانی است که میتواند به اعضای خانواده در بهبود ارتباط و رفع درگیریها و تنشها کمک کند. این روش، اغلب درمانی کوتاه مدت است. در جلسات مشاوره، ممکن است تمام اعضای خانواده، یا تنها برخی از اعضا، که توانایی شرکت در این جلسات را دارند، شرکت کنند. برنامه درمانی، براساس شرایط و وضعیت خاص هر خانواده متفاوت خواهد بود. این جلسات، به یادگیری مهارتهایی میپردازد که به تعمیق روابط بین اعضای خانواده و گذر از زمانهای پرتنش و سخت کمک میکند.
زوج درمانی، اصولا برقراری رابطه صمیمانه می تواند، هم منابع لذت و در عین حال، هم منبع ناراحتی را به دنبال داشته باشد. تعارض ، مشکل و اختلاف نظر ، به صورت کاملا طبیعی و جدایی ناپذیر در هر رابطه ای طولانی و متعهدانه وجود دارد، اما چنین مسائلی نباید در صمیمیت زوجین اثر منفی بگذارد . روان شناس زوج درمانگر، وجود عشق سالم در هر رابطه ای را اساسی می داند زیرا که وجود فهم متقابل و همدلی کمک می کند که زوجین این تعارض ها را به عنوان جزء ناخوشایند زندگی با یک انسان دیگر بدانند . تعهد نسبت به فرد مقابل به هنگام بروز تعارض ها نقش مهمی دارد . در اینجا زوجین می بایست تا مهارت های زناشویی و افزایش صمیمیت را فرا بگیرند تا متعهد شوند که مشکلاتشان را حل کنند ، تفاوت ها را بپذیرند و درباره تعارض ها گفت و گو کنند و هدف نهایی را، حل رضایت بخش مشکلات و تعارض ها و تفاوت ها درنظر بگیرند .
خانواده درمانی میتواند به بهبود رابطه فرد، با همسر، فرزندان یا سایر اعضای خانواده کمک کند. در این نوع درمان، مشاور بر بهبود مشکلات خانواده تمرکز دارد که ناشی از برخی مسائل مانند مسائل مالی، مسائل زناشویی، تنش میان والدین و فرزندان، تأثیر سوءمصرف مواد یا ابتلای یکی از اعضاء خانواده به بیماری روانی هستند.
ممکن است این روش همراه با انواع دیگر درمانهای بهداشت روان به کار گرفته شود، بهخصوص اگر یکی از افراد خانواده، مبتلا به بیماری روانی یا اعتیاد باشد که در این موارد، به سایر درمانهای روانشناسانه و حتی بازتوانی نیز نیاز است.
برای مثال، در صورت ابتلای یکی از اعضای خانواده به اسکیزوفرنی یا اعتیاد، درمانهای فردی، در کنار خانواده درمانی توصیه میشود. اهمیت خانواده درمانی در این است که میتواند به اعضای خانواده کمک کند یکدیگر را بهتر درک کنند و مهارتهای کنار آمدن با یکدیگر را بهتر فراگیرند.
خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی - فرهنگی تلقی می شود که دارای یک ساختار پیچیده است که به وسیله آن اشکال مختلفی از ارتباط بروز می کند. اعضای این سیستم با هم رابطه ای عمیق و چند لایه دارند.
خانواده درمانی، نوعی از روان درمانی است که میتواند به اعضای خانواده در بهبود ارتباط و رفع درگیریها و تنشها کمک کند. این روش، اغلب درمانی کوتاه مدت است. در جلسات مشاوره، ممکن است تمام اعضای خانواده، یا تنها برخی از اعضا، که توانایی شرکت در این جلسات را دارند، شرکت کنند. برنامه درمانی، براساس شرایط و وضعیت خاص هر خانواده متفاوت خواهد بود. این جلسات، به یادگیری مهارتهایی میپردازد که به تعمیق روابط بین اعضای خانواده و گذر از زمانهای پرتنش و سخت کمک میکند.
زوج درمانی، اصولا برقراری رابطه صمیمانه می تواند، هم منابع لذت و در عین حال، هم منبع ناراحتی را به دنبال داشته باشد. تعارض ، مشکل و اختلاف نظر ، به صورت کاملا طبیعی و جدایی ناپذیر در هر رابطه ای طولانی و متعهدانه وجود دارد، اما چنین مسائلی نباید در صمیمیت زوجین اثر منفی بگذارد . روان شناس زوج درمانگر، وجود عشق سالم در هر رابطه ای را اساسی می داند زیرا که وجود فهم متقابل و همدلی کمک می کند که زوجین این تعارض ها را به عنوان جزء ناخوشایند زندگی با یک انسان دیگر بدانند . تعهد نسبت به فرد مقابل به هنگام بروز تعارض ها نقش مهمی دارد . در اینجا زوجین می بایست تا مهارت های زناشویی و افزایش صمیمیت را فرا بگیرند تا متعهد شوند که مشکلاتشان را حل کنند ، تفاوت ها را بپذیرند و درباره تعارض ها گفت و گو کنند و هدف نهایی را، حل رضایت بخش مشکلات و تعارض ها و تفاوت ها درنظر بگیرند .
خانواده درمانی میتواند به بهبود رابطه فرد، با همسر، فرزندان یا سایر اعضای خانواده کمک کند. در این نوع درمان، مشاور بر بهبود مشکلات خانواده تمرکز دارد که ناشی از برخی مسائل مانند مسائل مالی، مسائل زناشویی، تنش میان والدین و فرزندان، تأثیر سوءمصرف مواد یا ابتلای یکی از اعضاء خانواده به بیماری روانی هستند.
ممکن است این روش همراه با انواع دیگر درمانهای بهداشت روان به کار گرفته شود، بهخصوص اگر یکی از افراد خانواده، مبتلا به بیماری روانی یا اعتیاد باشد که در این موارد، به سایر درمانهای روانشناسانه و حتی بازتوانی نیز نیاز است.
برای مثال، در صورت ابتلای یکی از اعضای خانواده به اسکیزوفرنی یا اعتیاد، درمانهای فردی، در کنار خانواده درمانی توصیه میشود. اهمیت خانواده درمانی در این است که میتواند به اعضای خانواده کمک کند یکدیگر را بهتر درک کنند و مهارتهای کنار آمدن با یکدیگر را بهتر فراگیرند.
اصولا ارزیابی و تشخیص بالینی برای درک اختلال روانی بسیار اهمیت دارد، چرا که بدون تشخیص روانی، مطالعه، ارزیابی و درمان اختلال روانی، بسیار آشفته خواهد شد. روانشناسان بالینی به زبان مشترکی نیاز دارند که از طریق آن با هم ارتباط برقرار کنند. به عنوان مثال طبقه بندی ابزاری است که میتواند این زبان مشترک را فراهم سازد. با این حال، تشخیص و طبقه بندی آسیب شناسی روانی همیشه دشوار و مناقشه انگیز بوده است. تشخیص به معنای قرار دادن افراد، بر اساس مجموعهای از علایم مانند، شاخصهای قابل مشاهده نظیر گریه کردن در بیماران افسرده و نشانهها همچون، شاخصهای ذهنی، مانند احساس گناه در بیمار افسرده، یا هر دو در یک طبقه در درون نظام طبقه بندی است. روان شناسان بالینی با استفاده از اصول علمی و روش های نوین روان شناسی که برگرفته از آموزشهای آکادمیک و دوره های حرفه ایست که سپری کرده اند، به درمان افرادی که از مشکلات و اختلالات روانی رنج میبرند، میپردازند. هدف روانشناسی بالینی ارائه یک روش درمانی کارآمد به مراجع است که میتواند ذهن و روان او را بهبود بخشد. و روانشناسان بالینی بنا بر رویکرد خاصی که دارند و بنا بر اینکه از کدام مدل درمانی آن رویکرد استفاده می کنند به درمان بیماران مبادرت می ورزند. که درمانهای شناختی- رفتاری متمرکز بر شناخت و رفتارها، درمانهای روانکاوی و روان پویشی متمرکز بر الگوهای روابط ناخودآگاه ناشی از دوران کودکی، درمان انسان گرایانه، مبتنی بر توسعه ی فردی می باشد.
خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی - فرهنگی تلقی می شود که دارای یک ساختار پیچیده است که به وسیله آن اشکال مختلفی از ارتباط بروز می کند. اعضای این سیستم با هم رابطه ای عمیق و چند لایه دارند.
خانواده درمانی، نوعی از روان درمانی است که میتواند به اعضای خانواده در بهبود ارتباط و رفع درگیریها و تنشها کمک کند. این روش، اغلب درمانی کوتاه مدت است. در جلسات مشاوره، ممکن است تمام اعضای خانواده، یا تنها برخی از اعضا، که توانایی شرکت در این جلسات را دارند، شرکت کنند. برنامه درمانی، براساس شرایط و وضعیت خاص هر خانواده متفاوت خواهد بود. این جلسات، به یادگیری مهارتهایی میپردازد که به تعمیق روابط بین اعضای خانواده و گذر از زمانهای پرتنش و سخت کمک میکند.
زوج درمانی، اصولا برقراری رابطه صمیمانه می تواند، هم منابع لذت و در عین حال، هم منبع ناراحتی را به دنبال داشته باشد. تعارض ، مشکل و اختلاف نظر ، به صورت کاملا طبیعی و جدایی ناپذیر در هر رابطه ای طولانی و متعهدانه وجود دارد، اما چنین مسائلی نباید در صمیمیت زوجین اثر منفی بگذارد . روان شناس زوج درمانگر، وجود عشق سالم در هر رابطه ای را اساسی می داند زیرا که وجود فهم متقابل و همدلی کمک می کند که زوجین این تعارض ها را به عنوان جزء ناخوشایند زندگی با یک انسان دیگر بدانند . تعهد نسبت به فرد مقابل به هنگام بروز تعارض ها نقش مهمی دارد . در اینجا زوجین می بایست تا مهارت های زناشویی و افزایش صمیمیت را فرا بگیرند تا متعهد شوند که مشکلاتشان را حل کنند ، تفاوت ها را بپذیرند و درباره تعارض ها گفت و گو کنند و هدف نهایی را، حل رضایت بخش مشکلات و تعارض ها و تفاوت ها درنظر بگیرند .
خانواده درمانی میتواند به بهبود رابطه فرد، با همسر، فرزندان یا سایر اعضای خانواده کمک کند. در این نوع درمان، مشاور بر بهبود مشکلات خانواده تمرکز دارد که ناشی از برخی مسائل مانند مسائل مالی، مسائل زناشویی، تنش میان والدین و فرزندان، تأثیر سوءمصرف مواد یا ابتلای یکی از اعضاء خانواده به بیماری روانی هستند.
ممکن است این روش همراه با انواع دیگر درمانهای بهداشت روان به کار گرفته شود، بهخصوص اگر یکی از افراد خانواده، مبتلا به بیماری روانی یا اعتیاد باشد که در این موارد، به سایر درمانهای روانشناسانه و حتی بازتوانی نیز نیاز است.
برای مثال، در صورت ابتلای یکی از اعضای خانواده به اسکیزوفرنی یا اعتیاد، درمانهای فردی، در کنار خانواده درمانی توصیه میشود. اهمیت خانواده درمانی در این است که میتواند به اعضای خانواده کمک کند یکدیگر را بهتر درک کنند و مهارتهای کنار آمدن با یکدیگر را بهتر فراگیرند.
خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی - فرهنگی تلقی می شود که دارای یک ساختار پیچیده است که به وسیله آن اشکال مختلفی از ارتباط بروز می کند. اعضای این سیستم با هم رابطه ای عمیق و چند لایه دارند.
خانواده درمانی، نوعی از روان درمانی است که میتواند به اعضای خانواده در بهبود ارتباط و رفع درگیریها و تنشها کمک کند. این روش، اغلب درمانی کوتاه مدت است. در جلسات مشاوره، ممکن است تمام اعضای خانواده، یا تنها برخی از اعضا، که توانایی شرکت در این جلسات را دارند، شرکت کنند. برنامه درمانی، براساس شرایط و وضعیت خاص هر خانواده متفاوت خواهد بود. این جلسات، به یادگیری مهارتهایی میپردازد که به تعمیق روابط بین اعضای خانواده و گذر از زمانهای پرتنش و سخت کمک میکند.
زوج درمانی، اصولا برقراری رابطه صمیمانه می تواند، هم منابع لذت و در عین حال، هم منبع ناراحتی را به دنبال داشته باشد. تعارض ، مشکل و اختلاف نظر ، به صورت کاملا طبیعی و جدایی ناپذیر در هر رابطه ای طولانی و متعهدانه وجود دارد، اما چنین مسائلی نباید در صمیمیت زوجین اثر منفی بگذارد . روان شناس زوج درمانگر، وجود عشق سالم در هر رابطه ای را اساسی می داند زیرا که وجود فهم متقابل و همدلی کمک می کند که زوجین این تعارض ها را به عنوان جزء ناخوشایند زندگی با یک انسان دیگر بدانند . تعهد نسبت به فرد مقابل به هنگام بروز تعارض ها نقش مهمی دارد . در اینجا زوجین می بایست تا مهارت های زناشویی و افزایش صمیمیت را فرا بگیرند تا متعهد شوند که مشکلاتشان را حل کنند ، تفاوت ها را بپذیرند و درباره تعارض ها گفت و گو کنند و هدف نهایی را، حل رضایت بخش مشکلات و تعارض ها و تفاوت ها درنظر بگیرند .
خانواده درمانی میتواند به بهبود رابطه فرد، با همسر، فرزندان یا سایر اعضای خانواده کمک کند. در این نوع درمان، مشاور بر بهبود مشکلات خانواده تمرکز دارد که ناشی از برخی مسائل مانند مسائل مالی، مسائل زناشویی، تنش میان والدین و فرزندان، تأثیر سوءمصرف مواد یا ابتلای یکی از اعضاء خانواده به بیماری روانی هستند.
ممکن است این روش همراه با انواع دیگر درمانهای بهداشت روان به کار گرفته شود، بهخصوص اگر یکی از افراد خانواده، مبتلا به بیماری روانی یا اعتیاد باشد که در این موارد، به سایر درمانهای روانشناسانه و حتی بازتوانی نیز نیاز است.
برای مثال، در صورت ابتلای یکی از اعضای خانواده به اسکیزوفرنی یا اعتیاد، درمانهای فردی، در کنار خانواده درمانی توصیه میشود. اهمیت خانواده درمانی در این است که میتواند به اعضای خانواده کمک کند یکدیگر را بهتر درک کنند و مهارتهای کنار آمدن با یکدیگر را بهتر فراگیرند.
اصولا ارزیابی و تشخیص بالینی برای درک اختلال روانی بسیار اهمیت دارد، چرا که بدون تشخیص روانی، مطالعه، ارزیابی و درمان اختلال روانی، بسیار آشفته خواهد شد. روانشناسان بالینی به زبان مشترکی نیاز دارند که از طریق آن با هم ارتباط برقرار کنند. به عنوان مثال طبقه بندی ابزاری است که میتواند این زبان مشترک را فراهم سازد. با این حال، تشخیص و طبقه بندی آسیب شناسی روانی همیشه دشوار و مناقشه انگیز بوده است. تشخیص به معنای قرار دادن افراد، بر اساس مجموعهای از علایم مانند، شاخصهای قابل مشاهده نظیر گریه کردن در بیماران افسرده و نشانهها همچون، شاخصهای ذهنی، مانند احساس گناه در بیمار افسرده، یا هر دو در یک طبقه در درون نظام طبقه بندی است. روان شناسان بالینی با استفاده از اصول علمی و روش های نوین روان شناسی که برگرفته از آموزشهای آکادمیک و دوره های حرفه ایست که سپری کرده اند، به درمان افرادی که از مشکلات و اختلالات روانی رنج میبرند، میپردازند. هدف روانشناسی بالینی ارائه یک روش درمانی کارآمد به مراجع است که میتواند ذهن و روان او را بهبود بخشد. و روانشناسان بالینی بنا بر رویکرد خاصی که دارند و بنا بر اینکه از کدام مدل درمانی آن رویکرد استفاده می کنند به درمان بیماران مبادرت می ورزند. که درمانهای شناختی- رفتاری متمرکز بر شناخت و رفتارها، درمانهای روانکاوی و روان پویشی متمرکز بر الگوهای روابط ناخودآگاه ناشی از دوران کودکی، درمان انسان گرایانه، مبتنی بر توسعه ی فردی می باشد.