پرسیدن سوال، یک هنر است که اگر به درستی انجام شود، میتواند درک عمیقتری از موضوعات مختلف ایجاد کند و فرآیند یادگیری را بهبود بخشد. اما همه سوالات یکسان نیستند. برخی از سوالات ممکن است سطحی باشند و تنها پاسخهای سطحی به همراه داشته باشند، در حالی که برخی دیگر میتوانند به کشف زوایای جدید و راهکارهای خلاقانه منجر شوند. در این قسمت، به بررسی ویژگیهای یک سوال خوب میپردازیم و راهکارهایی برای پرسیدن سوالات معنادار و موثر ارائه میدهیم.
یک سوال خوب باید واضح و شفاف باشد. یعنی سوال به گونهای مطرح شود که فرد پاسخدهنده به خوبی متوجه شود که از او چه چیزی پرسیده شده است. سوالات مبهم و پیچیده نه تنها به فهم بهتر کمک نمیکنند، بلکه میتوانند به سردرگمی و ابهام بیشتر منجر شوند.
مثال: به جای پرسیدن "چرا این مشکل وجود دارد؟"، بهتر است بپرسیم "چه عواملی منجر به بروز این مشکل شدهاند؟". این سوال دقیقتر است و پاسخدهنده را به ارائه دلایل خاص ترغیب میکند.
سوالات باز، آنهایی هستند که پاسخهای گستردهتری را تشویق میکنند. در مقابل، سوالات بسته معمولاً به جوابهای کوتاه و محدودی منجر میشوند. سوالات باز به فرد اجازه میدهند که بیشتر فکر کند و اطلاعات بیشتری ارائه دهد.
مثال: به جای پرسیدن "آیا از نتیجه راضی هستید؟"، بهتر است بپرسیم "نظر شما در مورد نتیجه چیست؟". این سوال به پاسخدهنده امکان میدهد تا نظرات و احساسات خود را بیان کند.
یک سوال خوب باید هدف مشخصی داشته باشد. به عبارت دیگر، باید مشخص باشد که این سوال به دنبال چه نوع اطلاعاتی است. وقتی هدف سوال مشخص باشد، میتوان از آن برای هدایت بحث به سمت نتیجهگیریهای معنادار استفاده کرد.
مثال: به جای پرسیدن "چرا این اتفاق افتاد؟"، میتوان پرسید "چگونه میتوانیم از وقوع دوباره این اتفاق جلوگیری کنیم؟". این سوال به دنبال راهکارها و اقدامات آینده است.
سوالات خوب معمولاً چالشبرانگیز هستند و فرد پاسخدهنده را به تفکر عمیقتر وادار میکنند. این نوع سوالات اغلب به کشف دیدگاهها و رویکردهای جدید منجر میشوند و میتوانند به شکستن الگوهای فکری قدیمی کمک کنند.
مثال: به جای پرسیدن "چطور میتوانیم فروش را افزایش دهیم؟"، میتوان پرسید "چه راهکارهایی را هنوز امتحان نکردهایم که ممکن است فروش را بهبود ببخشند؟". این سوال از فرد میخواهد که خارج از چارچوبهای معمول فکر کند.
یک سوال خوب باید بیطرف باشد و به شکلی مطرح شود که جهتگیری یا سوگیری خاصی نداشته باشد. سوالات جهتدار میتوانند پاسخدهنده را به سمت پاسخ خاصی سوق دهند و از ایجاد بحثهای سالم و بیطرفانه جلوگیری کنند.
مثال: به جای پرسیدن "چرا این روش به نظر شما بهتر است؟"، بهتر است بپرسیم "مزایا و معایب این روش چیست؟". این سوال امکان بررسی هر دو جنبه مثبت و منفی را فراهم میکند.
برای پرسیدن سوالات معنادار و موثر، لازم است که در ابتدا به موضوع تسلط داشته باشید و هدف خود را از طرح سوال به خوبی بشناسید. همچنین، باید تمرین کنید که سوالات خود را به صورت شفاف و هدفمند مطرح کنید و از پرسیدن سوالات باز و چالشبرانگیز نترسید.
پرسیدن سوالات خوب نیازمند تمرین و تجربه است. هرچه بیشتر سوال بپرسید و به پاسخهای آنها توجه کنید، مهارت شما در این زمینه بهبود خواهد یافت. به یاد داشته باشید که هدف از پرسیدن سوال، یافتن پاسخهایی است که به درک بهتر و یادگیری عمیقتر منجر میشوند. بنابراین، سوالات خود را با دقت و فکر شده مطرح کنید تا بتوانید به نتایج مطلوب دست یابید.
برای تقویت مهارت پرسشگری خود، میتوانید از تمرینات زیر استفاده کنید:
برای درک بهتر نحوه پرسیدن سوالات معنادار و موثر، در ادامه به دو نمونه از موقعیتهای فرضی اشاره میکنیم و سوالات مناسبی را که میتوان در این موقعیتها مطرح کرد، بررسی میکنیم:
موقعیت: تیم شما با مشکلی در اجرای یک پروژه روبرو شده است و نیاز به یافتن راهحلی دارید.
سوالات:
موقعیت: شما به عنوان مدیر، قصد دارید عملکرد سالانه یکی از کارمندان را بررسی کنید و به او بازخورد دهید.
سوالات:
پرسیدن سوالات معنادار و موثر، یکی از مهارتهای کلیدی در فرآیند یادگیری، تصمیمگیری و حل مسئله است. با درک ویژگیهای یک سوال خوب و تمرین مداوم در پرسیدن سوالات واضح، باز، هدفمند، چالشبرانگیز و بیطرف، میتوان به نتایج بهتری دست یافت و به فرآیندهای تفکر و تحلیل عمیقتر پرداخته شود. پرسیدن سوالات درست نه تنها به شما کمک میکند تا اطلاعات دقیقتری کسب کنید، بلکه به شما امکان میدهد تا به درک بهتری از مسائل دست پیدا کنید و راهکارهای خلاقانه و مؤثری ارائه دهید.