در قسمت قبلی که درباره کتاب «قلاب» نوشتهام، متوجه شدیم که عادت چیست و چطور به کسبوکارها در پیشرفتشان کمک میکند.
در این قسمت به سراغ انواع محرکها و راز بزرگ اینستاگرام میرویم. اگر قسمت قبلی را هنوز مطالعه نکردهاید، پیشنهاد میکنم ابتدا به سراغ آن بروید و سپس به خواندن این قسمت بپردازید.
عادتها مثل یک زنجیره هستند. زنجیرهای که حلقههایش بههم پیوسته است و مدام تکرار میشود. اولین حلقه این زنجیره «محرک» است. عادتها همیشه با یک محرک شروع میشوند.
محرکها زمینه تغییر را ایجاد میکنند و گاهی بسیار واضحاند، مانند صدای زنگ ساعت برای بیدار شدن از خواب. اما گاهی محرکها اینقدر آشکار و واضح نیستند. محرکهای دیگری هم هستند که روی ناخودآگاه ما اثر میگذارند.
محرکها دو دستهاند: بیرونی و درونی
محرکهای بیرونی یا خارجی، کاربر را به اقدام دعوت میکنند؛ اقدامی روشن و شفاف. برای مثال روی ماشینهای نوشابه شرکت کوکاکولا، عکس یک شخصی است که با چهرهای پرانرژی به شما نوشابه تعارف میکند. یک نوشته «تشنهای؟» هم در زیر تصویر، خواسته مرد را برایتان بازگو میکند و به شما نشان میدهد که اقدام بعدی چیست؛ وارد کردن پول و دریافت نوشیدنی مورد نظر.
انواع محرکهای بیرونی
۴ نوع محرک وجود دارد که شرکتها میتوانند از آن برای کاربران خود استفاده کنند:
محرکهای داخلی، محرکهایی از جنس دیدن یا شنیدن نیستند، این نوع محرکها از جنس احساساند.
احساسات، بهخصوص حسهای منفی محرکهای درونی پرقدرتی هستند. وقتی ما احساسی مثل تنهایی، کسلی، ناامیدی و… داریم بهنوعی یک درد را حس میکنیم که اغلب منجر به انجام یک اقدام بدون تفکر برای کاهش این درد یا احساسات منفی میشود.
در زندگی روزانه شهری ما، استرسهای زیادی وجود دارد و زمانی که ما برای کم کردن این درد به سراغ یک محصول میرویم، وابستگی شدیدی به آن پیدا میکنیم.
وقتی یک فناوری به این محرکهای درونی گره بخورد، کار تمام است و دیگر نیازی به یک محرک خارجی برای آن کاربر نداریم و کاربر بهطور اتوماتیک از محصول ما استفاده خواهد کرد.
یکی از علتهایی که باعث میشود کاربران اینستاگرام هر روز به این برنامه بازگردند، توانایی این شرکت در درک درست کاربرانش است.
اینستاگرام کار خود را با محرکهای خارجی شروع کرد. توصیهای از یک دوست برای نصب این برنامه، دادن جایگاه ویژه شرکت اپل به اینستاگرام در فروشگاه برنامههایش و… همه محرکهای خارجی هستند که شما برنامه را نصب کنید.
بعد از استفاده مکرر، این برنامه با محرکهای داخلی به خوبی پیوند میخورد و چیزی که روزی فقط سرگرمی بود، تبدیل به یک کار روزمره میشود. در واقع، احساس از دست دادن لحظهای تصاویری که منتشر میشود کاربران را خیلی زود به این برنامه باز میگرداند. این در حالی است که اینستاگرام هوشمندانه پیوند خود با کاربرانش را عمیقتر میکند و با اشتراک عکسها و تبادل شوخی، به رفع کسلی کاربران کمک میکند. در نتیجه کاربران با گذشت زمان و بدون آنکه بخواهند، معتاد به استفاده از اینستاگرام و گذراندن زمان زیادی در آن میشوند.