شادی بیشتر از آنکه یک موضوعی مرتبط با ثروت یا امنیت باشد، مسئلهای ذهنی است.
در حالیکه بسیاری از روانشناسان تلاش کردهاند تا داشتن ذهنی شاد را در قالب پکیجهایی ساده و روان با نتایج فوری به فروش برسانند اما داشتن ذهنی شاد:
پس داشتن ذهنیتی سالم شما را شادتر میکند، اما هیچ راه حل سریعی برای رسیدن به آن وجود ندارد.
ذهن شاد به عادتهای صحیح وابسته است. از نظر Nick Wignall، روانشناس و بنیانگذار The Friendly Mind چهار عادت است که بیشترین تاثیر را روی ذهن سالم و شاد میگذارد. این ۴ عادت عبارت است از:
به طور طبیعی بیشتر ما انسانها عواطف خود را قضاوت میکنیم، به ویژه در مواقع دشواری مانند زمانی که:
اگرچه که به اشتباه تمایل داریم زمانی که موضوعی برایمان دردناک است آن را برطرف یا از آن اجتناب کنیم
اما
چون مسئلهای به ما احساس بدی میدهد لزوما به این معنی نیست که ماهیت خود آن مسئله بد است!
تا حد زیادی در زندگی، وجود درد یک اتفاق مثبتی است مانند:
اگر میخواهید ذهنی سالمتر و شادتر ایجاد کنید، یک اصل کلیتر در اینجا وجود دارد که بسیار مهم است:
وقتی سعی میکنید از احساسات دردناک خود دوری کنید، در نهایت فقط اوضاع را بدتر میکنید.
زمانی که تلاش میکنید تا از احساسات دردناک خود فرار کنید، به ذهن خود میآموزید که عواطف شما بد و خطرناک هستند. یعنی دفعه بعد که احساس بدی دارید، احساس خیلی بدی خواهید داشت چراکه ذهنتان فکر میکند احساسات شما خطرناک هستند.
به همین دلیل بسیار مهم است که از قضاوت کردن در مورد احساسات خود صرف نظر از اینکه چقدر سخت یا دردناک هستند، دست بردارید. به جای جنگ با احساسات خود، سعی کنید درباره آنها کنجکاو باشید. به جای دوری از آنها، سعی کنید در مورد احساسات خود به عنوان یک دوست فکر کنید تا درک شوید.
احساس چیزی است که شما دارید، نه چیزی که شما هستید.
ـــــــ Shannon L. Alder
بیشتر انسانها تصور میکنند که انتظارات، راهی برای تقویت رشد و موفقیت است:
اغلب، ما از انتظارات بالا به عنوان راهی برای کاهش اضطرابها و ناامنیهای خود استفاده میکنیم. شاید برایتان سوال باشد که چطور این اتفاق میافتد:
انتظارات اغلب مکانیسمهای دفاعی ناخودآگاهی هستند که ما از آنها برای ایجاد احساس بهتری برای خود استفاده میکنیم.
اگر میترسید فرزندانتان در زندگی موفق نشوند، شاید باید به جای آنکه آنها را با توقعاتی غیرواقعی روبهرو کنید، به تنهایی با ترس خود مقابله کنید.
اگر مراقب انتظارات و توقعات خود نباشید آنها میتوانند شروع به ایجاد استرس و ناراحتیهای غیرضروری و غیرواقعی در شما کنند.
برای داشتن ذهنی آرامتر و شادتر عادت کنید به طور منظم انتظارات خود را بررسی کنید و مطمئن شوید که آنها دور از واقعیت نیستند.
من در این دنیا نیستم تا انتظارات شما را برآورده کنم و شما در این دنیا نیستید که انتظارات من را برآورده کنید. ـــــــ Bruce Lee
میزانی که انسانها در گفتوگوهای ذهنی با خود بد و خشن صحبت میکنند بسیار قابل توجه است:
در حالی که دلایل زیادی وجود دارد که انسانها چرا چنین خودگوییهای خشن و منفی را ایجاد میکنند، نتیجه همیشه یکسان است؛ در نهایت احساس وحشتناکی نسبت به خود خواهند داشت. چراکه چیزها باعث نمیشوند که ما احساس بدی داشته باشیم بلکه این افکار ما در مورد آنها است که احساسات ما را تعیین میکنند.
فرض کنید در یک جلسه کاری هستید. در حالی که شما از جلسه خارج میشوید، یکی از همکارانتان در مورد ارائه شما اظهار نظر بی ادبانهای میکند. حالا دو داستان یا سناریو مختلف از گفتوگوی درونی با خود را تصور کنید که چه پیامدهای عاطفی میتواند داشته باشد:
سناریو اول: بله، میدانستم که آخرین اسلاید را خراب کردم. چرا من باید همیشه اینقدر بیدستوپا باشم!
سناریو دوم: خب، حدس میزنم که اسلاید آخر آنطور که میتوانست خوب باشد پیش نرفت، اما او معمولا نظرات منفی به دیگران میدهد…
در سناریو اول علاوه بر احساس خجالت، احتمالا از دست خود شرمنده هستید و حتی افسرده خواهید شد، چراکه به خود گفتهاید «همیشه» بیدستوپا هستید.
اما در سناریو دوم، در حالی که ممکن است هنوز آن خجالت اولیه را احساس کنید (همه ما وقتی کسی چیز بدی درباره ما میگوید احساس میکنیم!)، هیچ احساس دردناک دیگری را به شرمندگی خود اضافه نمیکنید چراکه داستان شما تغییر کرده است.
وقتی بیش از حد درباره خود افکاری منفی و انتقادی دارید، یک خجالت معمولی تبدیل به احساس تاسف و شرمندگی شدید میشود؛ ناامیدی به خشم یا عصبانیت و غم به افسردگی تغییر میکند.
با خودتان طوری رفتار کنید که با یک دوست صمیمی رفتار میکنید.
دفعه بعد که احساس بدی کردید، تصور کنید که اگر یکی از دوستان خوبتان هم همین احساس را داشت و برای حمایت و راهنمایی پیش شما میآمد به او چه میگفتید؟
اگر او در محل کارش اشتباهی مرتکب شده باشد، آیا به او میگویید که چقدر کارش احمقانه بود؟
البته که نه! شما دلسوز خواهید بود و به او کمک میکنید دیدگاه متعادلی داشته باشد و داستانی واقعگرایانه را درباره اشتباه خود تعریف کند.
به احتمال زیاد، شما نسبت به سایر افراد در زندگی خود بسیار دلسوز هستید، پس چرا با خودتان اینطور نباشید؟
ما هرگز نمیتوانیم در دنیای بیرون به صلح دست یابیم مگر اینکه با خودمان صلح کنیم.
ـــــــ Dalai Lama XIV
قاطعیت، حد وسط بین انفعال و پرخاشگری است. وقتی یاد میگیریم قاطعانه ارتباط برقرار کنیم، به این معنی است که میتوانیم صادقانه خواستهها و نیازهای خود را درک کنیم و به شیوهای با دیگران ارتباط برقرار کنیم که به حقوقشان احترام بگذاریم.
در واقع قاطعیت را میتوان اینطور تعریف کرد:
توانایی درخواست کردن آنچه میخواهید یا نه گفتن به آنچه نمیخواهید همراه با اطمینان و احترام.
متاسفانه، انجام این کار برای بسیاری از ما دشوار است چراکه از مواردی مانند زیر میترسیم:
اما مسئله این است که اگر نتوانید صادقانه با مهم ترین افراد زندگیتان (همسرتان، رئیستان، والدینتان و…) ارتباط برقرار کنید، هرگز آرامش واقعی را به دست نخواهید آورد.
اگر دائما از ابراز وجود ترس دارید، ذهن شما پر از نگرانی، ناامنی، ناامیدی و رنجش میشود.
یکی از بهترین راهها برای ایجاد نگرش و دیدگاهی شادتر و رضایتبخشتر به زندگی، افزایش شجاعت برای برقراری ارتباطی قاطعانه است. اگرچه نیاز به تمرین و صبر دارد، اما هر کسی میتواند بیاموزد که قاطعانهتر رفتار کند.
ایستادن در برابر دشمنانمان به شجاعت زیادی نیاز دارد، اما برای ایستادن در برابر دوستانمان هم به همان اندازه شجاعت لازم است.
ـــــــ J. K. Rowling
امیدوارم این مطلب به شما در داشتن ذهنیتی شاد و در نهایت زندگی با کیفیت بالاتر کمک کند. یادتان باشد برای رسیدن به هر هدفی باید صبر و استقامت داشته باشید تا موفق شوید.
شما برای داشتن ذهنی شادتر چه کارهایی را انجام میدهید؟