محدثه
محدثه
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

کاش...

هم‌‌وطنی‌نوشت :
«ای کاش هیچوقت اون خطای انسانی رخ نمی‌داد!
تا به این زودی‌ها از یاد نری...
تا رسانه انقدر، اون روی کثیفش رو نشون نمیداد تا تو بعد از شهادتت هم، از ‌چهره تلویزیون و فضای مجازی دور بمونی...»
در دل میگویم : کاش آنقدر انسانیت نمرده بود که ... تنها دلیل افسوست از آن اتفاق #غیرانسانی کمرنگ شدن رسانه ای شخصی دیگر باشد.
کاش درد و غم و روح مچاله شده ی هم وطنانت را میدیدی و میدانستی...‌
میدانستی که همانقدر که کشته شدن یک نفر که شغلش کشته شدن را اقتضا میکرد،مستحق رسانه ای شدن هست، کشته شدن جمعیتی صد‌و‌هفتاد‌و‌شش نفره مملو از مردم عادی و نخبگان وطن که برای زنده ماندن‌ و #زنده_گی کردن،میرفتند نیز...شاید حتی بیشتر هم...
میدانستی هردو میجنگیدند...یکی برای گرفتن زندگی عده ای و حفظ قدرت و حکومت عده ای دیگر، و آن یکی برای نجات یک زندگی!«زندگی خود»بدون جنگیدن با کسی و گرفتن زندگی کسی دیگر...
میدانستی درس،کنکور،شریف و علم و صنعت و تهران و امیرکبیر ، و بعد مهاجرت عمیقا یعنی چه؟!
میدانستی محبوبیت اگر واقعی باشد وابسته به رسانه و شهرت نیست و چیزی یا کسی که با رسانه از بین میرود در قلبها خانه نکرده که اگر کرده باشد جای نگرانی برای بازی رسانه ای نیست.
کاش کمی یاد این آیه قرآن می افتادی: « مکرو و‌ مکرالله والله خیر ماکرین»
و میدیدی چگونه با یک خطای غیر انسانی که خود عامل آن بودند،نقشه هایشان،که فکر میکردند حالا دیگر عملی شده،در حالی که برای بازی با احساسات مردم و‌ به قول خودت استفاده از روی کثیف رسانه و حضور آنها برای بیست و دوم بهمن و پای صندوق انتخابات صابون بر دل های تاریکشان میمالیدن نقش بر آب شد و تو حالا در پی اصرار به پا برجا ماندن این نقشه ها و افسوس برای نابود شدنشان بر نمی آمدی.
کاش میدانستی آن خطا‌...هم غیرانسانی و هم غیرانسانی بود...
کاش قبل از نوشتن می اندیشیدی.
به تک تک آن صد و هفتاد و شش نفر درون پرواز، به عزیزانشان،به بازماندگانشان،به دلیل رفتنشان،به آرزوهایشان،به تلاش هایشان،به ترسهایشان و شجاعت هایشان...
به هموطنان دیگرت...
به انتقام سخت،به جنگ،به صلح،به بازی سیاست،به شست و شوی مغزی به انسانیت،به مهاجرت و خطای انسانی و خطای غیر انسانی...
آنوقت شاید نمینوشتی...اصلا دیگر نمیتوانستی بنویسی... یا شاید هم جور  دیگر مینوشتی...
اینگونه...
ای کاش این خطای غیرانسانی رخ نمیداد

تا باردیگر مادران و پدران فرزندان را
و فرزندان مادر و پدران را
و عزیزان عزیزان را
و هدف ها رنگ رسیدن را
ومعشوقه ها یکدیگر را
و تازه عروسان رنگ خوشبختی را
و تازه دامادان رخ یار را
و و و ...میدیدند

تا مردم ایران غمی دیگر را
دروغ شنیدن را
بیگانه و آشوبگر خوانده شدن را
پرواز  در خون جوانان خود را
و سارا ها رنگ خون را
و سیاوش ها لحظه نرسیدن را ناکام ماندن را
و چشم انتظار ها بازنگشتن را
و فرزندان از دست دادن پدر و مادر را
و مادر ها و‌پدرها از دست دادن فرزند را
و همسر ها از دست دادن زن و فرزند را
نمیدیدند

و در آخر مینوشتی
ای کاش وطن جای بهتری برای زندگی بود.

https://www.instagram.com/p/B8d0e9hHK_O/?igshid=1t65j0gx1ltxb





https://www.radiofarda.com/a/memorial-for-two-victims-of-plane-crash-in-Iran/30373192.html







مرا دیوانه میخوانند عاقلان این شهر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید