یکی از بهترین اتفاقاتِ سالی که گذشت، کنفرانس تجربه کاربر شیراز بود. کنفرانسی پر از سوالهای اساسی. سوالهایی که غالبا از زاویهی راهحل و تکنیک، پاسخ داده شد و به مباحث نظری کمتر پرداخته شد. (و ظاهرا این سیاست، گوشهای از استراتژی سومین کنفرانس بود) با این حال بسیار عالی بود و باید از تمام دستاندرکارانش تشکر کنم.
امیدامرایی کارگردان این کنفرانس، ضمن یک صحبت کوتاه در لابهلای سخنرانیها، به این مساله اشاره کرد که ما به جای کمال، باید به دنبال تکامل باشیم و اگر در این کنفرانس تنها همین یک جمله را میشنیدم، برایم کافی بود!
باید این واقعیت را پذیرفت که کمال تقریبا بیمعنی است، همهچیز در تکامل است. همهچیز در «حرکت» است، در «حرکت بودن».
طراحی یک استارتاپ بدون لحاظ کردن این عنصر اساسی، تقریبا ناممکن است. هر استارتاپ باید یک مسیر تکاملی را آغاز کند و کاربرانش را در این مسیر شناسایی و همراه کند. این تکامل دستکم دو زاویهی اساسی دارد: خود استارتاپ و جامعهی کاربرانش!
از یک طرف استارتاپ باید به خود این فرصت را بدهد تا در مسیر این تکامل شروع به تجربهاندوزی کند و خودش، محیطش و واقعیت استارتاپها را بهتر از قبل درک کند و تغییرات پیشرویش را طراحی کند و از طرف دیگر، باید به جامعه و کاربرانش این فرصت را بدهد تا بتوانند به مرور این تغییرات را بپذیرند و با آن همراه شوند.
چه بسیارند استارتاپهایی که کمبود منابع مالی، یا انتخاب بازار نامناسب، یا از هم پاشیدگی تیم، عامل حقیقی شکست آنها نبوده است بلکه عدم توجه به مسیر تکاملی جامعه و کاربران، آنها را به ایستگاه آخر رساندهاست. آنها تلاش میکردند تا در زمان کوتاهی در الگوی رفتاری یا عادات کاربران تغییرات گسترده ایجاد کنند و به کاربران زمان و فرصت کافی برای آماده شدن -و به مرور در مسیر قرار گرفتن- را نمیدادند. در نتیجه با وجود خدمات متنوع و پرشمار، به سرعت از چرخهی رقابت کنار رفتند. درنهایت باید گفت طراحی تجربهای لذتبخش، یاریگر و اقناع کننده برای کاربر، بدون درک این مسیر تکاملی تقریبا نشدنی است.
تکامل خصوصیت مخصوص انسان است، در مسیر بهترشدن قرار گرفتن مخصوص انسان است، همواره در راه بودن، راهنشین شدن و از ساکنشدن گریختن:
«ساکنان» حرمِ سِتر و عفاف ملکوت
با منِ «راهنشین» بادهی مستانه زدند