«محتوا پادشاه است»
من معتقدم این جملهی بیل گیتس را استیوجابز هم میتوانست بگوید. اگرچه ظاهرا منظور گیتس از محتوا، محتوای رسانهایست، اما احتمالا اگر جابز این جمله را میگفت منظورش از محتوا، چیز دیگری بود!
سوزان سانتاگ منتقد آمریکایی میگوید: محتوا ملاقاتیاست کوتاه. رعدوبرقی در یک چشم بههم زدن! خیلی کوتاه است این محتوا.
اما کدام محتوا؟
بگذارید از اسکاروایلد نقلقولی کنم: «فقط انسان های سطحی و كم مايه براساس ظواهر قضاوت نمیکنند، رمز و راز دنیا در همان اموری است که به چشم دیدنی هستند.» این اموری که به چشم دیدنی هستند یک استارتاپ را «شکل» میدهند.
از حالت بصری و تلفظی «اسم» استارتاپ تا نحوهی ورود کاربر به آن، از «طراحی» رابطکاربری تا «شیوهی» حضور در شبکههای اجتماعی، از «ارتباط» پس از فروش با مشتری تا «خاطرهای» دربارهی آن که از کسی میشنویم، همه و همه دست به دست هم «شکل» آن استارتاپ را برای کاربر میسازند. همهی چیزهایی که ما از یک استارتاپ میبینیم یا میشنویم سازندهی «شکل» آن هستند و «محتوا» تنها در نتیجهی مواجههی کاربر با «شکل» آن استارتاپ بهدست میآید.
این مواجهه تجربیات کاربر را شکل میدهد، مجموعهای از حسها را به او منتقل میکند و در نهایت بر بستر ذهن او محتوایی حاضر میکند.
احضار محتوا، مسیری پیچیده و همه جانبه است. این مسیر که از کسب و کار آغاز و در ذهن کاربر به پایان می رسد، شامل تجربیاتی بسیار پراکنده است. این تجربیات پراکنده نهایتا میتوانند در بستر ذهن کاربر به حسی منسجم تبدیل شوند. هر تجربهای که کاربر از مواجهه با کسب و کار به دست میآورد، می تواند به کاربر حسی را منتقل کند، خواه تجربه ای لذتبخش باشد، خواه تجربهای ناخوشایند. اما تنها آن دسته از تجربیاتی که به دقت طراحی و اجرا شده باشند میتوانند بخشی از مسیر احضار محتوا باشند. هر کسب و کاری باید نسبت به محتوایی که میخواهد در بستر ذهن کاربر ایجاد کند بسیار حساس باشد، زیرا محتوا قویترین چیزیست که یک کاربر میتواند از یک استارتاپ به یاد بیاورد.
استیوجابز میگوید «طراحی، در واقع عملکرد محصول است» و من عقیده دارم منظورش از طراحی، طراحی تمام جزییات و ظواهر (شکل) محصول است که درنهایت بتواند در بستر ذهن کاربر محتوایی ایجاد کند، همان محتوایی که میتواند قویترین عملکرد را در این بستر داشته باشد.
ز دلبــری نتــوان لاف زد به آســانی
«هزار»نکته درین کارهست تا دانی