نام فیلم: 12 مرد خشمگین
سال ساخت: 1957
کارگردان: سیدنی لومت
مراقب شرایط محیطی و روانی باشید
گاهی ممکن است شما را برای مذاکره ( عمداً یا سهواً ) به مکانی دعوت کنند که المان هایی از آنچه شما را آزار میدهد - مانند المان های یک مذهب و مکتب ، المان های ملی، پخش یک موسیقی خاص و ... - در آنجا باشد.
بی شک قرار گرفتن در این شرایط، آزار دهنده خواهد بود ولی اگر شما، از قبل خود را برای اینطور شرایط آماده کرده باشید، نقشه هایشان نقش بر آب خواهد شد.
شرایطی مانند گرمی هوا، رطوبت بالای بعضی شهرها، صندلی و نوع نشیمن های بعضی کشورها، نوشیدنی ها و غذاهای محلی و ... نباید بتواند از اعتماد به نفس شما کم کند و شما را از خواسته های نهاییتان دور کند.
خودتان را قبل از قبول و ورود به یک مکان جدید از شرایط محل آگاه کنید و همچنین آنقدر تمرین کرده باشید که برای بدترین حالت، بهترین مدل خودتان باشید.
قبل و بعد از یک جلسه به آن جلسه اختصاص دارد
از برنامه ریزی برای بعد از جلسه خود که شما را ملزم به تصمیم گیری خارج از چارچوبهایتان میکند پرهیز کنید.
چه این برنامه ها را خودتان چیده باشید و چه دیگرانی که برای شما عزیز هستند، یادتان نرود که برای رسیدن به اهدافتان چقدر منتظر این جلسه بوده اید.
اگر شما برای بعد از مذاکره، به فرزندتان قول یک گردش را داده باشید، بی تردید قول شما روی ناخودآگاه شما تأثیر دارد و نه مذاکره خوبی خواهید داشت و نه گردش خوبی...!
زمان باید به نفع شما باشد نه اینکه خودتان زمانتان را محدود کنید و بخواهید دائم به ساعتتان خیره شوید.
و حتی گاهی وقتی طرف مقابل که قبل از مذاکره راجع به شما تحقیق کرده است و میداند که شما مثلاً فردا بلیط پرواز به مقصد شهر خودتان را دارید، از این موضوع استفاده میکند و تا یک ساعت قبل از پروازتان وارد موضوع اصلی سفر شما نمیشود و شما به اجبار، اسیر زمان خواهید شد.
منشی جلسه را دریابید
در جلساتی که تعداد افراد زیادتر باشد، نقش یک دبیر جلسه ( منشی جلسه ) بیشتر نمایان میشود.
حتماً منشی جلسه انتخاب کنید حتی اگر از قبل برای آن برنامه ریزی نکرده اید و به تصمیماتش احترام بگذارید، آرامش جلسه به آرامش منشی جلسه وابسته است. اگر وی بداند که همه افراد به کلیدی بودن نقشش اعتقاد دارند با جان و دل جلسه را اداره و مدیریت میکند.
زمان جلسه، زمان های استراحت، مجوزهای لازم در طول مذاکره و نظم پایان یافتن جلسه را فقط و فقط یک دبیر جلسه میتواند هدایت کند.
از منشی جلسه بخواهید از همان ابتدا زمان پایان جلسه را اعلام کند و در صورتی که نتیجه لازم حاصل نشد، چه زمانی و مکانی برای جلسه دوم مناسب است و آن را یادداشت کنید. در واقع با این کار اولاً همه میدانند که اگر نتیجه نگرفتند قرار نیست ساعت ها مذاکره کنند و ثانیاً کسی از روی اجبار زمانی، نظر نمیدهد و نگران نخواهد بود. آرامش مذاکره دست شماست...!
اعتماد به نفس و عزت نفس
شما نظری دارید و خواسته ای را دنبال میکنید، اینکه شما نظر و موضع خود را با اقتدار اعلام میکنید در واقع عزت نفس شما را نشان میدهد.
و اینکه شما از نظر و موضع خود دفاع میکنید ( هر زمان نوبتتان شد! ) و آن را برای دیگران تشریح میکنید، نشان از اعتماد به نفس شماست.
فرض کنید شما در جمعی که از موسیقی رپ خوششان نمیآید و در مورد آن بدگویی میکنند، اعلام میکنید که این نوع موسیقی را دوست دارید، این عزت نفس شماست و اگر حاضر شدید که آن را با افتخار گوش کنید نشان از اعتماد به نفس شماست. ( این فقط یک مثال بود...! )
تنها تمرین کردن و مشق کردن میتواند عزت نفس و اعتماد به نفس شما را افزایش دهد. پس بر رأی خود استوار باشید و در کمال احترام از آن دفاع کنید.
پای جان کسی در میان است
نگاه شما به عنوان مذاکره کننده میتواند نتیجه جلسه را تغییر دهد. وقتی شما به یک موضوع که اهمیت مادی دارد، در ذهن خود ارزش معنوی بدهید، بی شک نتایج والاتری خواهید گرفت.
به تمامی مذاکرات خود به گونه ای فکر کنید که گویی پای جان انسانی در میان است، اگر شما ذهن خود را عادت بدهید که نتایج این جلسه میتواند مرگ و زندگی یک نفر را تحت الشعاع قرار دهد، تمامی تلاشتان را خواهید کرد و نیرویی فرازمینی برای رسیدن به هدف پیدا خواهید کرد.
البته این حیاتی بودن نتیجه را باید در درون خودتان پنهان کنید و نباید طرف مقابل از احساسات شما با خبر شود. چه زمان هایی که حرفی موافق با شما میزند و چه زمانی که ضد شما سخن میگوید، باید حالت صورت و بدنتان بدون تغییر باشد.
و در نقطه مقابل، حواستان به تمامی حالاتش در زمان هایی که موافق و مخالف وی صحبت میکنید، باشد. این به شما کمک میکند که از خط مشی خودتان خارج نشوید.
جواب در سؤال است
وقتی مسئله ای طرح میشود ( خواه از جانب شما، خواه از جانب طرف مقابل ) سکوت کنید و اجازه بدهید طرف مقابل ( هرچند نفر که هستند...! ) حرفش را بزند.
حتی زمانی که نوبت شما شد و شروع به صحبت کردید و طرف مقابل وسط حرف شما پرید، باز هم اجازه دهید حرفش را بزند.
این به خاطر احترام گذاشتن نیست...! در واقع دو نکته در این موضوع نهفته است. اولاً هنگامی که وی حرف میزند، شما میتوانید از نظراتش و زبان بدنش و احساسات پنهانش مطلع شوید و این یعنی جواب اصلی که شما به دنبالش بودید. ثانیاً وقتی کسی وسط حرف شما میپرد، مطمئناً در زمانی که شما مشغول حرف زدن بودید، به حرف های شما گوش نمیداده و مشغول فکر کردن بوده است، پس بگذارید ذهنش از فکر خالی شود چون مسلماً شما دلتان میخواهد وقتی حرف میزنید، طرف مقابل گوش کند، نه اینکه فقط بشنود...!
نظرات شما بسیار انگیزه بخش خواهد بود.