ویرگول
ورودثبت نام
محمد رضائی
محمد رضائینقد ذاتا تخریب است. تخریبی که اگر خرابه هایش را بازسازی کنیم؛ میتوانیم بهترین را بسازیم. موضوع دیگر بررسی موضوعات مطرح شده در سینما است. چیزی که عموم مخاطبان به سادگی از کنارش می‌گذرند.
محمد رضائی
محمد رضائی
خواندن ۴ دقیقه·۴ ماه پیش

نقد و بررسی سریال نوجوانی (Adolescence)

توصیه می‌شود که قبل از مطالعه ی متن سریال را تماشا کنید.(خطر اسپویل سریال)

سریال نوجوانی، شاهکار استیون گراهام که در سریال هم نقش پدر جیمی را برعهده دارد؛ یکی از بهترین تجربه هایی بوده است که تا امروز از سینما داشت ام. گویا همه چیز در سریال دست در دست هم قرار می‌دهند که شما یک تجربه ی نزدیک به واقعیت را داشته باشید .

 دوربین سیال این اثر، به شدت به شما کمک می‌کند که به تجسم سریال از واقعیت نزدیک شوید. و این نزدیکی با شخصیت پردازی، با دیالگوهای غیرشعاری،  با دیدن این که اینها واقعا دارند زندگی می‌کنند؛ سریال را هرچه بیشتر برای شما واقعی می‌کند و در انتهای این واقعیت یافتن؛ شما یک تجربه ی عالی از سریال را دریافت خواهید کرد.

دوربین در اینجا بهترین انتخاب هارا برای شما می‌کند. حقیقتا انقدر واقعی است که احساس می‌کنید؛ خودتان در محیط هستید. همراه پلیس، پسر را دست‌گیر می‌کنید. همراه پدر، از پسرش دفاع می‌کنید. همراه با پسر، در ون هستید و منتظر سرنوشت خود. و شما در سریال حس یک ناظر فعال را تجربه می‌کنید. در این حین چشمتان آبجکت هارا گم نمی‌کند.

علاوه برهمه ی اینها در این زیبایی هایی که چشمتان دنبال می‌کند. روایت هم فعالیت خود را آغاز می‌کند. آرام، آرام ، با دیالوگ ها و شخصیت پردازی ها به دنیای درون سریال غور می‌کنید. و این غرق شدن؛ سریال را بیش از پیش برای شما واقعی می‌کند.

شخصیت پردازی و دیالوگ و داستان، در این اثر واقعا با یک دیگر گره خورده‌اند. و کشف این گره برای شمایی که درحال دیدن سریال هستید؛ تا حد خیلی زیادی سخت خواهد بود. و این موضوع بر می‌گردد به واقعی بودن سریال برای شما.

به طور مثال اشلی والتز در نقش آن پلیس که در قسمت دوم با او به مدرسه می‌رویم را در نظر بگیرید . از اول سریال که ما با این پلیس سر و کار داریم. دیالوگ ها شروع به ساختن این شخصیت می‌کنند و بعد در ادامه، این شخصیت به نصفه های قسمت اول نرسیده؛ ساخته می‌شود. ببینید که چطور همه چیز در سریال هم زمان است. شخصیت پردازی هم زمان با دیالوگ هم زمان با روایت داستان و بعد هم می‌بینیم؛ شخصیت این پلیس با دیالوگ هایش هم خوانی دارد. و سپس در همین حین در داستان هم در حال ایفای نقش است. به طور مثال آنجایی که درمورد وکیل دارد برای پدر صحبت می‌کند. این تکه تقریبا معلوم می‌شود که این سه عنصر اصلی یعنی شخصیت پردازی، دیالوگ ها و داستان، در عین حال که هویت خاص خود را دارند. به هویت یافتن یک دیگر هم کمک می‌کنند.

این را بگذارید کنار آن فیلم‌برداریِ لانگ تیکِ شاهکار! از یک اثر سینمایی که شمارا در واقعیت ساختگی‌اش غرق کند. تقریبا چیزی جز این هماهنگی انتظار نمی‌رود. و بازیگرانی که نقش خودرا زندگی می کردند. قسمت چهارم آن جایی که پدر وارد اتاق پسرش می‌شود. اوج این زندگی کردن نقش است. در اتاق است و می‌چرخد. همراه با او اتاق را می‌بینم. نشستنش روی تخت و در آخر زجه زدن او و معذرت خواهی از پسرش.

با یک سریال اجتماعی و در عین حال روانکاوانه طرف هستیم. سریال حرف خودش را دقیق می‌زند. و حرف سریال آنجایی به کرسی می‌نشیند. که می‌بینیم با واقعیت فاصله ی چندانی ندارد.  تاثیر فضای مجازی بر نوجوانان، رابطه ی عمیق پدر و پسر، تاثیرات عمیق کوچک‌ترین رفتار های پدر بر پسر، تاثیرات بودن یک پسر نوجوان در زندگی پدر، همه این روابط، به شدت به واقعیت نزدیک  هستند. و تعداد این روابط و تاثیرات و حتی شاید نقد های سریال به اینها، خیلی بیشتر از موارد مذکور است.

سریال موضوع را برای شما نقد نمی‌کند. یک روایت عمیق و واقعی با یک تجربه ی نزدیک به واقعیت به شما عرضه می‌کند. و شمارا به فکر فرو می‌برد. و اگر هم اهل تفکر باشید که حرف های بسیاری برای شما دارد. سریال توانست حرف خود را با ایجاد حس حال برای مخاطب خود بزند. این وسط با استفاده از فکت هایی هم تلاش می‌کرد که بگوید حرف، واقعی است. به طور مثال آن فکت مربوطه به رنگ قلب ها.

یکی دیگر از چیز های که سریال به آن می‌پردازد و به شدت مهم است. معنا، در دنیای نوجوان است. حال این که سریال در این رسالت هم واقعی بود. نوجوانان در جست و جوی معنا، اما به دور از این که بدانند دقیقا دارد معنا را جست و جو می‌کنند. و فضای مجازی که ادعا می‌کند؛ میتواند معنا را به نوجوان بدهد. منتهی معنایی می‌دهد که خودش می‌خواهد. نه آن معنای که باید داد.

و این موضوعات برای فردی که درگیر این جور چیز ها هم نیست؛ تمرین های فکر خوبی هستند. در کل سریال ارزش دیدن و حتی دوباره دیدن را دارد. با یک بیان خودمانی، به دور از کلیشه های حوصله سر بری که هر روز می‌شنویم، به دور از فضای متعفن روشن‌فکری در مورد تربیت، یک واقعیت را به شما نشان می‌دهد؛ یک واقعیت اجتماعی که هر طور دنیارا برای خودتان ساخته باشید. تقریبا از این واقعیتی که سریال به شما نشان می‌دهد نمی توانید فرار کنید.

کلیه حقوق مادی و معنوی این متن متعلق به نویسنده و صاحب حساب کاربری اینجانب در ویرگول است.

استفاده از این متن صرفاً با ذکر دقیق نام نویسنده و درج لینک مستقیم به این صفحه مجاز می‌باشد.

بدیهی است که هرگونه بهره‌برداری بدون رعایت این اصول، ناقض حقوق قانونی و اخلاقی نویسنده محسوب شده و پیگردهای لازم را در پی خواهد داشت.

از همراهی و احترام شما به حقوق مالکیت فکری صمیمانه سپاسگزارم.

سریالنقد و بررسینقد فیلمنوجوانی
۱
۲
محمد رضائی
محمد رضائی
نقد ذاتا تخریب است. تخریبی که اگر خرابه هایش را بازسازی کنیم؛ میتوانیم بهترین را بسازیم. موضوع دیگر بررسی موضوعات مطرح شده در سینما است. چیزی که عموم مخاطبان به سادگی از کنارش می‌گذرند.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید